وضعیت آسیب های اجتماعی در لرستان از مرز هشدار گذشت
اختصاصی پایگاه خبری قاب خبر: بیش از یک دهه است که لرستان، جزٔ استانهایی است که بیشترین نرخ خودکشی را در کشور به خود اختصاص داده؛ حتی در شش ماهه نخست امسال از رتبه دوم «خودکشی» به رتبه اول رسید اما این فاجعه، هیچ بازخوردی در رسانهها نداشت.
شاید این موضوع هم مانند مقوله «بیکاری» برای همه عادی شده باشد اما یقیناً این سیاست نظام که تأکید میکند: «آسیبهای اجتماعی را نباید فریاد زد» هم در سر به مهر بودن این قضیه بیتأثیر نبوده و سبب شده که آمارهای مربوط به آن محرمانه باقی بماند.
اما آیا وقت آن نرسیده که آسیبهای اجتماعی را فریاد بزنیم بلکه از سوی دلسوزان و متخصصان امر راهکارهایی برای برون رفت از این شرایط، ارائه شود؛ آیا با سکوت و پاک کردن صورت مسئله میتوان روند قهقرایی فرهنگ و انحطاط اخلاقی را کنترل کرد؟!
باید بپذیریم که جوان امروز به شدت از لحاظ «بهداشت روانی» و ارزشهای اخلاقی با تهدیدها و چالشهای جدی و قابل توجهی مواجه است بنابراین به جای انکار این مسئله، لازم است به دنبال بازنگری در سیاستهای اجرایی باشیم.
واقعیت این است که دستگاههای فرهنگی علیرغم بودجههای کلانی که دریافت میکنند هیچکدام نتوانستهاند گام موثری در جهت اعتلای فرهنگ و اخلاق در جامعه بردارند و حتی در برقراری ارتباط با نسل جوان هم موفق نبودهاند.
همان نسل جوانی که تنها سرگرمی و دلخوشی او پرسه زدن در شبکههای اجتماعی است چون خوب میداند که به واسطه شرایط وخیم اقتصادی، هرگز نمیتواند یک زندگی هیجانانگیز همراه با تفریحات و سفرهای دلانگیز را تجربه کند پس با حسرت، نظارهگر زندگی لوکس و لاکچری و آزادی جوانان همسن و سال خود در سراسر دنیا خواهد بود تا آرزوهای برباد رفته و زندگی رویایی خود را در میان صفحات مجازی جستجو کند.
اگر نهادهای فرهنگی بهجای انکار واقعیت و عدم توجه به ظرفیت شبکههای اجتماعی سعی در «آموزش»، «فرهنگسازی»، «تولید محتوای مناسب» و «ارتباط موثر با نسل جوان» داشتند امروز فضای مجازی را یک تهدید محض قلمداد نمیکردند که حالا بخواهند درصدد حذف و سانسور آن برآیند.
باید بدانیم که با گسترش شبکههای اجتماعی مردم به وضعیت مطلوب و رفاه عمومی در سراسر دنیا و حتی افراد مرفه داخل کشور پی بردهاند در نتیجه آگاهی و سطح توقع آنها بالاتر رفته؛ پس نمی توان این جوانان را با فرزندان کم توقع دهه ۵۰ و ۶۰ مقایسه کرد و انتظار داشت در مقابل کمبودها از خود صبوری نشان دهند اتفاقاً نادیده گرفتن نیازهای آنها سبب «عقدههای روحی»، «افسردگی»، «ناامیدی»، «پرخاشگری»، «بزهکاری» و «خودکشی» خواهد شد.
در حقیقت ریشه بسیاری از آسیبهای اجتماعی از جمله خودکشی، به فقر و فلاکت برمیگردد کمااینکه بیشترین آمار خودکشی در کشور مربوط به استانهای محرومی مانند «ایلام» و «لرستان» است.
حالا که میدانیم میان «فقر» و «آسیبهای اجتماعی» رابطه مستقیمی وجود دارد پس برای کنترل آسیبها باید شرایط اقتصادی را بهبود بخشید اما متأسفانه در سالهای اخیر نه تنها وضعیت لرستان، بهتر نشده بلکه هر روز بیشتر از دیروز در گرداب فلاکت فرو رفته و در شاخصهای منفی رکورد زده است.
قطع یه یقین اگر وضعیت، به همین منوال ادامه پیدا کند دیگر نه تنها امیدی به بهبود اوضاع نیست بلکه در آینده، شاهد طغیان آسیبهای اجتماعی و مشکلات جدیتری در حوزه فرهنگ خواهیم بود که به شدت، سرمایههای اجتماعی را تهدید میکند.
متأسفانه در لرستان، «خدمتگزاری به مردم» آخرین موضوعی است که یک مقام مسئول به آن فکر میکند چون اولویت خود را «حفظ جایگاه» و «کرسی ریاست» قرار دادهاند؛ بسیار معدودند مدیرانی که دغدغه «جوانان» و «فرهنگ» استان را داشته باشند اگر هم افراد دلسوزی پیدا شود معمولاً چون تخصص کافی ندارند و بر مبنای رابطه و بازیهای سیاسی به جایگاه فعلی خود رسیدهاند نمیتوانند کاری از پیش ببرند.
پیشنهاد ما این است حالا که سواد کافی ندارید حداقل «نخبگان» را فرا بخوانید تا فکری به حال روزگار تلخ لرستان کنند البته اگر نخبهای در استان باقی مانده باشد؛ به هر حال کم نبودند ظرفیتهایی که با بیمهری به حاشیه رانده شدند و حالا در استان و دیار دیگری مشغول به خدمت هستند.
در آخر فراموش نکنید که هر جوانی که به علت بیکاری و تنشهای ناشی از زندگی فلاکتبار، تصمیم میگیرد جان خود را بگیرد، برای هر قطره خون او باید در پیشگاه خداوند پاسخگو باشید چون شما با سؤمدیریت خود جوانان مظلوم لرستان را به این نتیجه رساندید که «یک پایان تلخ، بهتر از تلخی بیپایان است»…
ارسال دیدگاه
مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰