حکمرانان و جامعه ای که کمر به قتل امام (ع) بستند

قاب خبر:  قیام عاشورا را باید از زوایای گوناگون واکاوی کرد؛ حکمرانانی که راهی جز قیام برای امام حسین (ع) باقی نگذاشتند، ویژگی‌های شخصیتی چهره‌های اصلی بروز این واقعه و در نهایت جامعه‌ای که درگیر مسائلی چون دنیاطلبی بود.

واقعه‌ عاشورا یکی از مهم‌ترین رخدادهایی اسـت کـه نویسندگان و پژوهشگران ریشه‌ها و انگیزه‌های آن را از جنبه‌های‌ مختلف مورد بررسی قرار داده‌اند. امام حسین (ع) برای جریان‌سـازی در کـربلا اهداف و برنامه‌های خاصی را دنبال می‌کرد که با شهادت خود و یاران باوفایش‌ به‌ آن اهـداف رسـید.

امام حسین (ع) با دو حاکم امویِ به ظاهر متفاوت هم‌عصر بود که‌ هـر کـدام از آن‌ها به نوعی ایشان را با مشکلات فراوان‌ سیاسی‌، فرهنگی و اجتماعی درگـیر کـرده بـودند. سیاست امام هم در دوران معاویه و حکومت یزید متفاوت‌ بود.

در این پیوند، پژوهشی با عنوان «زمینه‌های اجتماعی وقوع حادثه عاشورا» بسترهای وقوع حادثه عاشورا را در سه بُعد و ساحت شخصیتی، حاکمیتی و جامعه‌شناسی بررسی کرده است.

از منظر این مطالعه، در ساحت شخصیتی‌، شخصیت‌ معاویه‌ و یزید در وقوع حادثه کـربلا اثـرگذار و راه‌کار مقابله با این رفتار شخصیتی، امر بـه مـعروف و نهی از منکر بود.

اگـر امـام حسین (ع) با روی‌ کار آمدن یزید، کلمه «استرجاع» را بر زبان جاری می‌سازد بدان سبب است که کیان اسلام و آموزه‌های دینی در جنبه‌های مختلف به ویژه‌ بُعد اجـتماعی و رفتاری‌ مردم به خطر می‌افتد

در ساحت حاکمیتی، معاویه به‌وسیله کادرسازی و تلاش برای‌ ولیعهدی‌ یزید در وقوع عاشورا نقش داشت. از نظر امام (ع) راهکار مقابله‌ با آن تشکیل حکومت اسلامی، قیام و عدم سکوت در برابر یـزید بود.

در ساحت جامعه‌شناسی‌، به‌ عوامل‌ مهمی چون رفتار اجتماعی حاکمان اموی، دنیاطلبی و عدم حمایت کوفیان از امام‌ مـی‌توان اشاره کرد. در این خصوص راه‌کار امام حسین (ع) مبنی بر بصیرت‌بـخشی و اصـلاح‌ امور امت‌ را می‌توان به چشم دید.

در ادامه مختصری از این پژوهش آمده است؛

 

امامت در دو دوره ظاهرا متفاوت حکمرانی اموی؛ نگاهی به ساحت‌های شخصیتی

دوران امامت‌ امام‌ حسین (ع) مصادف با خلافت معاویه و یـزید بـود و امام براساس مـقتضیات زمـان خـویش‌ به‌گونه‌ای‌ متفاوت‌ بـا آن‌ها مواجه شد. بر ایـن اسـاس‌ یکی‌ از علت‌های‌ اجتماعی‌ وقوع‌ حادثه عاشورا را باید در رفتار شخصیتی و اخلاقی معاویه و یزید جست.

معاویه در عمل اسلام را تحریف و جامعه اسلامی را به جامعه غیردینی تبدیل کرده بود. با ایـن حـال او با حفظ ظاهر و به نـام‌ دیـن‌ و خـلافت اسـلامی حـکومت می‌کرد. او مرتکب کـارهایی نـمی‌شد تا مردم آن کارها را مبارزه با دین تلقی کنند. از این‌رو به اعمال و رفتار خود، رنگ دینی مـی‌داد و از انـجام‌ کـارهای‌ نامشروع در ملأعام خودداری می‌کرد. حال‌ اگر امام حسین (ع) در این برهه حساس که معاویه ظواهر را مراعات می‌کرد، به قیام و مبارزه مـسلحانه مـی‌پرداخت، مردم آن را اختلاف و جدال بر سر قدرت و حکومت تعبیر می‌کردند.

یزید بر خلاف معاویه به ظـواهر اسـلامی عمل نـمی‌کرد. به صورت علنی فساد می‌کرد و احکام اسلامی را زیر پا می‌گذاشت. یزید به شدت از ائمه و اهل بـیت‌ ‌کـینه داشت و آن را به راحتی بیان می‌کرد. این‌ رفتار اجتماعی یزید بر مردم دمشق اثـرگذار بـود، امـا قیام و نهضت امام حسین (ع) مردم را متحول و از خواب غفلت بیدار کرد.

امـام حـسین (ع)برای بیداری امت اسلامی از روش دینی امر به معروف و نهی از مـنکر اسـتفاده‌ کرد تا به بُعد اجتماعی جامعه رنـگ دیـنی بـبخشد. در منابع معتبر اسلامی درباره اهمیت این وظیفه بزرگ اجتماعی و خـطرات و عـواقب شومی که بر اثر ترک این وظـیفه در جـامعه بـه‌وجود می‌آید، اشاره‌ شـده‌است. این دو وظیفه بزرگ، ضامن اجـرای بـقیه وظایف فردی و اجتماعی است و در حکم روح و جان آنها محسوب می‏‌شود که با تعطیلی آنها تـمام احـکام و اصول اخلاقی ارزش‌ خود را از دست خـواهد داد.

 

ساحت‌ حاکمیتی که به واقعه عاشورا منتهی شد

یکی از عوارض دنیاطلبی، ارتـزاق از مـال حـرام است؛ چنان‌که امام حسین (ع) در کـربلا خطاب به‌ عمربن‌ سعد فرمود:«پول‌هایتان از حرام است و شکم‌هایتان از حرام‌ پر شده، لذا دل‌هایتان مُهر خورده‌ است‌. وای‌ بـر شـما! چـرا نمی‌شنوید و گوش نمی‌کنید؟»

یکی از ساحت‌ها و زمینه‌های اجتماعی وقوع حادثه کربلا، بُعد حاکمیتی معاویه و یزید بود. در این‌ راسـتا ‌ ‌مـعاویه به صورت غیرمستقیم و یزید به صورت روشن و واضح پایه‌گذار حادثه عاشورا بـودند.

اثرگذاری و نقش معاویه در وقوع حادثه عاشورا از دو جهت‌ قابل‌ بررسی‌ است: نخست یارگیری و دوم ولیعهدی یزید

معاویه حکومت اموی را در دمـشق پی‌ریزی و برای پیشبرد مقاصد نامشروع خود از هر ابزار نادرست استفاده کرد تا بـه هدف ظالمانه حکومتداری خـود بـرسد. برای‌ رسیدن‌ به‌ این منظور، برای حکومت خود یارگیری کرد. امام علی(ع) نیز در تبیین‌ جامعه‌شناسی خویش به این ساحت حاکمیتی معاویه پرداخته و یکی از دلایل بروز رفتارهای‌ اجـتماعی‌ غـلط از سوی مدیران و حاکمان‌ را سپردن کارها و مسئولیت‌ها به‌ دست کم‏‌خردان و مرتجعان‏ می‌داند .

در دوره امام حسن (ع) معاویه همواره درصدد بود تا زمینه را برای ولایتعهدی یزید آمـاده‌ کـند. مخالفت‌هایی‌ انجام‌ شد از این‌رو تصمیم‌ گرفت‌ امام حسن را که مانع بزرگی بـرای ولایـتعهدی یزید بود، با همکاری همسر امام به شهادت برساند.

بعد از شهادت‌ امام‌ حسن (ع) شیعیان عراق با ارسال نامه‌ای از امام حسین (ع) خـواستند تـا با خلع معاویه با ایشان بیعت کنند. امام در پاسخ، آنـها را از ایـن کـار برحذار داشت و فرمود به عهد و پیمان با معاویه وفادار است و بعد از مرگش اندیشه‌ای خواهد کـرد. مـعاویه‌ اما تمام تلاش خود را برای بیعت و ولیعهدی یزید به‌کار بست و به امام حسین (ع) هم نامه فرستاد. امام جـواب تـندی به نـامه مـعاویه داد. این تلاش‌ها ادامـه پیـدا کرد تا اینکه یزید با مـرگ مـعاویه، خـلیفه شـد.

حکومت‌ یـزید نـقش اساسی در شهادت امام حسین (ع) و وقوع حادثه عاشورا داشت. یزید وصیت پدرش در مورد اینکه با امام حـسین (ع) کـاری نـداشته باشد، کـنار گـذاشت و در اولیـن خـطبه‌ خود در شام خبر از جنگی با اهل عراق داد که در آن جنگ توسط عبیدالله بن زیاد به‌ پیروزی‌ خواهد رسید.

یزید به فرماندار مدینه‌ دستور داد، از اهل مدینه و نیز از آن چهار نفری که مـعاویه در مـورد آنان‌ تذکر داده بود، به اجبار بیعت بـگیرد وگـرنه هـر کسـی بیعت نکند، گردن او بزند و سر او را نزد یزید بفرستد.

یزید در نامه‌ای دیگر به حاکم مدینه هم نوشت که «با جواب‌ این‌ نامه، سر حسین بن علی (ع)را نزد من بفرست.»

وقتی امام حسین (ع) وارد کربلا شـد، ‌ ‌حـرّ به عبیدالله بن زیاد نامه نوشت و از آمدن حسین به‌ کربلا خبر داد. عبیدالله نامه‌‏ای‌ بـه‌ حـر داد تـا به‌ امام‌ (ع) برساند که‌ در آن نوشته بود: «شنیده‏ام که در کربلا منزل ساختی. امروز یزید به مـن نامه‌ نوشت‌ و گفته است، که نخوابم‌ و طعام‌ لذیذ نخورم تـا آن وقت‌ که تو را به خـدای تـعالی رسانم، مگر که به حکم او راضی شوی و بیعت‌ کنی‌». از گزارش‌های‌ تاریخی‌ مشخص‌ می‌شود که یزید و بنی‌امیه‌ برآن بودند تا امام (ع) را به قتل برسانند. در نهایت عبیدالله بن زیـاد با مکر و بی‌وفایی‌ کوفیان، امام (ع)را در کربلا به‌ شهادت‌ رساند.

امام‌ حسین (ع) بنا به فضای سیاسی جامعه در برابر معاویه سیاست خویشتن‌داری را پیش گرفت و دست به قیام و مـبارزه نـزد. البته امام با روش‌های مختلف نظیر سخنرانی، نامه‌های اعتراض آمیز و مخالفت با ولیعهدی یزید با معاویه مخالفت کرد. اما ایشان با مرگ معاویه و آغـاز حـکومت یزید، دو راه‌کار را در پیش گرفت:

اولین راه‌کار امام حسین (ع)در برابر یزید عدم سکوت بود. زیرا همگان شخصیت یزید و عدم سنخیت وی با اسلام‌ را دیده بودند.

یـکی دیـگر از راهـ‌کارهای امام حسین (ع) برای مقابله با حاکمیت یزید، تشکیل حکومت اسلامی بود. در حکومت اسـلامی بـا سـنت‌های غلط و بدعت‌های حاکمان اموی مبارزه و سنت نبوی احیاء می‌شود. این هدف بـه وضـوح در کلمات‌ و چرایی‌ قیام‌ امام حسین (ع) دیده‌ می‌شود.

امـام حسین (ع) در تحلیل جامعه‌شناسانه خود، جامعه را به نقد کشاند؛ جامعه‌ای را که به ارزش‌ها پشت کرده و دنیاگرایی، جانشین دین‌مداری شده، غیرقابل تحمل‌ می‌دانست‌ و شهادت‌ را تنها راه خروج از این بن‌بست اعـلام‌ کـرد

امام حسین‌ (ع) با تشکیل حکومت اسلامی قصد داشت ماهیت حاکمیت یزید را زیر سؤال‌ برده‌ و سنت نبوی را زنده و با بدعت‌ها مـبارزه‌ کـند.

 

واکاوی جامعه‌ای که در آن امام به شهادت رسید

در ساحت جامعه‌شناسی، نقش حاکمیت بر رفتار اجتماعی‌ مردم اثرگذار است. با بررسی‌ تـحولات‌ اجتماعی عصر امام حسین (ع) می‌توان به سه عامل مهم در وقوع عاشورا از منظر اجتماعی دست یـافت.

۱. رفتار اجتماعی حاکمان اموی

یکی از عناصر اجتماعی تأثیرگذار، رفتار اجتماعی‌ حـاکمیت اسـت. اگـر امـام حسین (ع) با روی‌ کار آمدن یزید، کلمه «استرجاع» را بر زبان جاری می‌سازد بدان سبب است که کیان اسلام و آموزه‌های دینی در جنبه‌های مختلف به ویژه‌ بُعد اجـتماعی و رفتاری‌ مردم به خطر می‌افتد. ادامه این منش حاکمیت در ساحت جامعه شناختی باعث بی‌تفاوتی مردم به امام‌ زمان خویش شده که نتیجه آن را در بروز حادثه کربلا می‌توان‌ دید.

۲. دنیاطلبی

در آموزه‌های دینی، دنـیاخواهی و دنـیاطلبی سرچشمه همه خطاها است. این موضوع یکی از مباحث مهم آسیب‌شناسی واقعه عاشورا است که امام‌ حسین‌ (ع) بدان توجه ویژه‌ای داشت.

یکی از عوارض دنیاطلبی، ارتـزاق از مـال حـرام است؛ چنان‌که امام حسین (ع) در کـربلا خطاب به‌ عمربن‌ سعد فرمود :«پول‌هایتان از حرام است و شکم‌هایتان از حرام‌ پر شده، لذا دل‌هایتان مُهر خورده‌ است‌. وای‌ بـر شـما! چـرا نمی‌شنوید و گوش نمی‌کنید؟»

این کلام امام بـرگرفته‌ از پیشینه و شناخت از مردم کوفه است. زیرا کوفیان‌ توسط‌ عبیدالله تطمیع و تهدید شده بودند.

۳. عدم حـمایت‌ از امـام

وقتی خبر هلاکت معاویه به مردم کوفه رسید، شیعیان در خانه سـلیمان بـن‌ صـرد جمع‌ شدند و برای امام حسین (ع) نامه نوشتند و آمادگی خود را به‌ ایشان‌ اعـلام‌ کـردند. امـا کـوفیان به خاطر عوامل متعدد مانند دنیاطلبی، حرام خواری و عدم بصیرت، امام‌ حسین‌ (ع) را تـنها گـذاشتند تـا اینکه یزید به‌وسیله عبیدالله بن زیاد به مقصد خود رسید.

امام‌ حسین‌ (ع) برای بـرون‌رفت از آسیب‌های‌ اجتماعی دو راهکار ارائه داشتند؛ اول بصیرت‌بخشی و دوم اصلاح امور امت

دو راهکاری که امام برگزید

امام‌ حسین‌ (ع)برای بـرون‌رفت از آسیب‌های‌ اجتماعی دو راهکار ارائه داشتند:

اول: بصیرت‌بخشی

بصیرت به معنای بـینایی و روشـنایی دل، چـشم دل، جهت بخش زنـدگی اسـت و کسی‌ که‌ بصیرت دارد، مـی‌تواند بـا حجت‌، برهان‌ و عقل‌ راه درست و سعادت‌ را پیدا کند. بصیرت‌بخشی یـکی از مـهم‌ترین و اصلی‌ترین وظایف پیشوایان دینی بوده و خـداوند در آیـه‌ ۱۴ سوره قـیامت بـه بـصیرت اشاره‌ کرده‌ است.

ایـن‌ موضوع‌ از آن جهت اهمیت دارد که اگر انسان بصیر باشد، قادر است راه را پیدا کند و در راه دین قدم‌ بـردارد و اگـر شناخت، بصیرت و آگاهی نداشته باشد، گـمراه‌ مـی‌شود. اگر مردم‌ در عصر امام‌ حسین‌ (ع) بـصیرت داشـتند، مـی‌توانستند درسـت عـمل کنند. امام حسین (ع) برای حفظ اسلام و دین الهی با نهضت خویش، به بصیرت‌بخشی‌ و بیدار کردن مردم از غفلت پرداخت.

دوم: اصلاح امـور امت

یکی دیگر از راه‌کارهای برون‌رفت از آسیب‌های اجتماعی عصر امام حسین(ع) ، اصلاح امور امت بود.

امام حـسین (ع)در عصری می‌زیست که ضـد ارزش‌ها و افرادی‌ مانند یزید بر آن حکمرانی‌ می‌کردند؛ لذا امام با اصلاح امت همگان را به امر به معروف و نهی از منکر و جایگاه اجتماعی آن آشنا کردند. ایـن اصـل در سیره علمی و عملی امـام مشهود بود. این فریضه در روش عملی آن حضرت به واقعه کربلا منتهی شد. در کلام امام نیز این واجب الهی بیان شده‌است.

 

گزیده سخن

زمینه و ریشه وقوع عاشورا دارای ابعاد مختلف اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و اعتقادی است. زمینه‌های اجـتماعی وقـوع عـاشورا شامل سه ساحت شخصیتی، حاکمیتی و جامعه شناسی می‌شود. یکی از علت‌های اجتماعی وقوع حادثه عاشورا، رفتار شخصیتی و اخلاقی معاویه و یزید بود و راه‌کار جامعه‌ای که از مبانی دینی تـهی و به خوش گذرانی روی آورده، امـر بـه معروف و نهی از منکر.

معاویه با یارگیری و تلاش‌ برای‌ ولایتعهدی یزید در وقوع حادثه عاشورا اثرگذار بود. امام حسین (ع) به انحای مختلف مانند سخنرانی‌ها و نامه‌های اعتراض آمیز و مخالفت با ولیـعهدی یزید با معاویه مخالفت کرد اما در زمان‌ یزید عدم سکوت و قیام و تشکیل حکومت اسلامی را پیش گرفت.

در ساحت جامعه شناسی، نقش حاکمیت بر رفتار اجتماعی مردم اثرگذار است. از منظر اجتماعی، سه عـامل مـهم در وقوع‌ عاشورا همچون رفتار اجتماعی حاکمان اموی، دنیاطلبی و عدم حمایت از امام وجود دارد. در دیدگاه امام حسین (ع)راه‌کارهای برون رفت از آسیب‌های اجتماعی بصیرت بخشی‌ و اصلاح‌ امور امت اسـت. امـام حسین (ع) در تحلیل جامعه‌شناسانه خود، جامعه را به نقد کشاند؛ جامعه‌ای را که به ارزش‌ها پشت کرده و دنیاگرایی، جانشین دین‌مداری شده، غیرقابل تحمل‌ می‌دانست‌ و شهادت‌ را تنها راه خروج از این بن‌بست اعـلام‌ کـرد.

 

پی‌نوشت

۱- تصویر گزارش مربوط به تابلو «ابد والله» از مجموعه آثار نقاشی حسن روح الامین

۲- منبع گزارش مقاله علی فارسی‌مدان،«زمینه‌های اجتماعی وقوع حادثه عاشورا»، پژوهش‌نامه معارف حسینی، زمستان ۱۴۰۱، شماره ۲۸