تبیین الگوگیری از مکتب سردار دلها

مکتب حاج قاسم ضرورت امروز کشور است و بایستی الگوگیری از مکتب سردار دلها تبیین شود.

 اختصاصی قاب خبر: شهید سلیمانی، مجاهدی خستگی ناپذیر بود . دوران جوانی را با انقلاب آغاز کرد و با سختی ها و مشکلات دست و پنجه نرم کرد. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ابتدا به نبرد با گروههای مسلح شتافت. در دوران ۸ سال دفاع مقدس از فرماندهان جنگ بود .

مدیریت نظامی و اخلاق خاص متعادل وی را در مبارزه با اشرار و قاچاقچیان سربلند نمود. و با کوله باری از تجربه یک دوره طولانی بدون اینکه آرام و قرار داشته باشد به مبارزه با مظاهر شرک و اسلام هراسی و دشمنان واقعی مسلمانان در خاورمیانه پرداخت که مصداق آیه شریفه « والذین جاهدو فینا لنهدینهم سبلنا» پس از سالها مجاهدت به یاران شهیدش پیوست.

شهید سلیمانی خالصانه در راه خدا کار کرد و بدون توجه به القاب و مناصب دینوی، چشم داشتی به مادیات نیز نداشت. در تمام مدت خدمت، پشت میز ننشست و دوشادوش سایر رزمندگان می جنگید ، روحیه می داد و علاوه بر مشق نظامی ، همواره انسانیت، ترحم، مهربانی را عملا به نیروهایش می آموخت.

با طرح شایعاتی در خصوص نامزدی سردار برای ریاست جمهوری، خود را سرباز ولایت معرفی و وظیفه خود را خدمت در حیطه نظامی اعلام نمود. و آنگاه که می خواستند فیلم سینمایی برای ایشان بسازند نپذیرفت و به دست اندرکاران آن پروزه توصیه نمود که برای شهدا فیلم بسازند.

علیرغم همه مشغله ای که داشت فرزندان و خانواده شهدا را فراموش نمی کرد و حتی به طوری که با خیلی از فرزندان شهدا علاوه بر تماس های تلفنی حضوری در بین انها حاضر می شد و همه را مورد تفقد قرار می داد و در کنارشان می نشست و به درد دلهایشان گوش می داد.

در بلایای طبیعی داخل کشور، با بسیج امکانات سپاه قدس و حضور در میان مردم، آلامی بر درد هموطنان بود و دوری از تجملات اداری و در بطن جامعه با مردم معاشرت نمودن، فاتح دلها شده بود.

ولایت مداری در اعماق وجود شهید سلیمانی ریشه داشت ایشان در طول سالیان متمادی خدمت صادقانه، بدون چون و چرا از ولایت پیروی می نمود. هم در زمان بنیانگذار انقلاب اسلامی «امام راحل» و هم در عصر جانشین بر حق ایشان امام خامنه ای، به طوری که در وصیت نامه اش به احاد مردم پیروی از ولایت را توصیه می کند و از توفیقاتی درخشان به ویزه رهبری حکیم و مطلوم به عنوان تنها نسخه نجات بخش امت و خیمه رسول الله به کار می برد.

زمانی که آمریکا، اروپا و حامیان آنها (صهیونیستی- سعودی) با صرف هزینه های چند صد میلیاردی و بسیج تمامی امکانات نظامی گروهک خطرناک تکفیری- تروریستی داعش را به وجود آوردند و با تصرف عراق و سوریه و کشتار فجیع مردم آغاز و خلافت خود را اعلام و قصد تصرف تمامی منطقه شامات و سایر نقاط خاورمیانه و شمال آفریقا را داشت. و هرازگاهی خط و نشانی برای ایران اسلامی می کشیدند .

آمریکا ، اروپا و مرتجعین عربی با تدوام کمک های مالی و نظامی و تزریق نیرو و اعزام آنها به سوریه و عراق خود را در آستانه فتح شامات می دیدند ولی  این سردار سلیمانی بود که با ساماندهی نیروهای مقاومت بسیج در منطقه اعم از حزب الله ، حشد الشعبی، نیروهای بومی سوریه، فاطمیون، حیدریون، زینبیون، جبهه قدرتمندی از همه اقوام چه شیعه و چه سنی علیه داعش پدید آورد و مقر خلافت آنها را در رقه و موصل سرنگون ساخت.

شکست داعش مسئله ای نیست که فقط از جنبه نظامی گری به ان اندیشید. سالها برنامه ریزی و فتنه انگیزی در کشورهای عراق و سوریه و تداوم تفرقه و صرف هزینه های مالی زیاد، مردم عراق و سوریه را منفعل ساخته بودند و داعش نیز با تجهیزات سنگین و قتل و غارت و ارعاب خلافت را اعلام نموده بودند و برمنابع درامدی و شریان های حیاتی این کشورها مسلط شده بودند.

این شکست برای حامیان داعش چنان سنگین بود که اربابشان دم از هدر رفتن هزینه های تریلیون دلاری می دادند و کینه سردار را در دل داشتند.

شاید بسیاری از افراد اهل تدبیر و هوشمندی بالایی باشند، اما کمتر اتفاق می‌افتد که کسی تدبیر را توأم با شجاعت داشته باشد. سردار وقتی به تشخیص درست می‌رسید، شجاعانه آن را تبدیل به تصمیم می‌کرد و مسئولیت تصمیم خود را می ‌پذیرفت. سردار علاوه بر دانش نظامی، مدیر خوب و توانائی بود.

در بسیاری از بزنگاه های جنگ و بحران ها، شجاعت سردار بود که گره گشایی می ‌کرد، چه در دوره جنگ تحمیلی و چه در گیرودار نبردهای نیابتی منطقه مانند عراق، لبنان و سوریه. حتی در بسیاری موارد با آن که فرمانده عالی بود و علی القاعده باید در ستاد و قرار‌گاه می ‌نشست و دستور صادر می ‌کرد، اما به دل میدان می‌ زد و پا به پای رزمندگان و در زیر آتش دشمن، به هدایت میدان می پرداخت. سردار شجاع بود و همگان تصویر راه رفتن ایشان را بر روی خاکریزها مشاهده کردند.

مدیریت یک سازمان فرا منطقه ای قطعا نیازمند نظم و انضباط دقیق است. سردار نیز علاوه بر داشتن تجارب جنگی و مدیریت بحران ، وقت شناس و اهل تعارف و معامله نبود. سردار انضباط در میان نیروها را تحت امر و دوستان در منطقه را به درستی ایجاد نموده و تمام ارکان جبهه مقاومت پابه پای ایشان حرکت می نمودند.

سردار در راه انجام وظیفه با دقت و تیزبینی و اولویت بندی کارها در امورات متعلق به سازمان در مبارزه با  سایر گروهک های تکفیری و تروریستی که تحت حمایت دولت های مرتجع غربی و آمریکا بودند. ضربات مهلکی را وارد می ساخت و مناطق تعریف شده را از چنگ شان آزاد می ساخت.

همزمان در جنگ ۳۳ روزه در لبنان و همچنبن درگیری های مردم غزه با اسرائیل از شیعیان یمنی که در حال مبارزه با مرتجعین تا دندان مسلح به سلاح های آمریکایی و اسرائیلی عرب نیز غافل نبودند.

در کنار هدایت نیروها در صحنه های جنگ از رسیدگی به امور خانواده های آنان غافل نمی شد. شاید سردار تنها فرمانده در جهان بود که دفتر کار و میز ریاستش جبهه ها و خاکریزها بود کسی سردار را در دفتر کار ندید و یا شاید اصلا دفتر کاری نداشت، دفتر کارش به بزرگی محور مقاومت بود.

سردار تمامی نقشه های کارشناسان نظامی آمریکایی-صهیونیستی سعودی را با تمام اجهیزات و امکانات و نیروهایشان را نقش بر آب نمود. سردار خاری در چشم و دل دشمنان اسلام و ایران اسلامی بوده و هست.

اینکه سردار عاشق شهادت بود بر کسی پوشیده نیست تا آنجا که از رهبر معظم انقلاب خودش خواسته بود برایش دعا کنند که شهید شود.

شهید سلیمانی در خیلی از عملیات ها شرکت می نمود و همزمان با پیروزی های پی در پی جبهه مقاومت در حلب در پاییز سال ۱۳۹۵ شایعه شهادت سردار دلها در منطقه العین و در جنوب حلب به سرعت در شبکه های مختلف انعکاس یافت. با گذشت چند روز ، شهید سلیمانی در گفت و گو با پایگاه خبری تحلیلی الوقت نیروی قدس سپاه در واکنش به شایعه شهادتش گفت برای رسیدن به شهادت دشت ها و کوه ها را برای یافتنش می پیمایم.

سرانجام سردار ، گمشده خویش را که تمام جبهه های غرب و جنوب ایران تا مناطق شرق کشور و پس از ان افغانستان ، عراق، لبنان، سوریه و.. به دنبالش بود در فرودگاه بغداد ان هم به وسیله خبیث ترین و شقی ترین آحاد بشر نصیبش شد.

شهادت سلیمانی علاوه بر ملت ایران، تمامی ملت های حوزه مقاومت را داغدار کرد و میلیونها نفر با چشمانی گریان پیکر پاک و قطعه قطعه شده اش را تشییع و به خاک سپردند و یادش را در گوشه قلبشان زنده دارند.

خبر شهادت سلیمانی برای کسی قابل باور نبود، سردار در جائی مورد حمله واقع شد که اولا به عنوان میهمان دولت عراق بود در ثانی امنیت و آرامش مردم مدیون زحمات و مجاهدت های سردار و یارانش بود.

رئیس جمهور آمریکا، سازمان اطلاعات و تمامی فرماندهان عالی رتبه آمریکایی در همه سطوح روزها و ماهها نقشه کشیدند و در سفری که به دعوت دولت عراق بود ناجوانمردانه به شهادت رساندند. امریکائیان پس از ارتکاب این جنایت به خیال خام خود، نیروی مقاومت را تضعیف نموده اند با انتشار خبر شهادت سردار، به یکباره تمامی ایران و محور مقاومت و آزادیخواهان جهان همگی خواستار انتقام خون سردار شدند.

به گواه کارشناسان سیاسی و نظامی جهان، بایستی انتقامی سخت از امریکا گرفته می شد تا مردم ایران و جبهه مقاومت این غم سنگین را تحمل نمایند و این انتقام هم صورت گرفت. هیچ گاه آمریکا فکر نمی کرد که ایران دست به اقدامی بزند زیرا بعد از جنگ جهانی هیچ کشوری در دنیا حتی کشورهای قدرتمندی همانند روسیه و چین نتوانسته بود به نیروهای امریکایی حمله کند.

سردار دیگر شخصی نیست که به عنوان فرمانده باشد، سردار سلیمانی لقب سردار دلها را گرفت و مکتبی بنام مکتب سردار دلها به وجود آمد که پیروان آن هر روز بیشتر از روز قبل است.

بی شک سردار در دل میلیونها انسان از ایران، عراق، سوریه، لبنان، فلسطین، یمن و سایر آزادی خواهان جهان جای دارد و برای شناختش بایستی به همه این افراد مراجعه تا پی به مکتب حاج قاسم برد.

سردار با تاسی از امام خمینی (ره) و صالح زمان امام خامنه ای به درک درستی رسیده بود و همان طور که در بخشی از وصیت نامه اش آمده است به چشم خویش خیلی از چیزهایی را که درکش برای سایرین سخت و دست نیافتنی است، می بیند و چراغ را فراروی همه روشن ساخت.

 

محمد حافظی