وقتی گهوارهها خالی و صف سالمندان طولانی میشود
در دنیای مدرن امروز، تصمیمگیریهای خانوادگی تحت تاثیر مجموعهای از عوامل پیچیده و گاه غیرقابل پیشبینی قرار گرفته است. تحولات اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی که جوامع در حال تجربه آن هستند، نه تنها بر زندگی فردی افراد تاثیر میگذارند بلکه بر ساختار و تصمیمگیریهای خانوادگی نیز اثرگذارند. یکی از برجستهترین این تغییرات، تمایل به کاهش تعداد فرزندان در بسیاری از خانوادهها است اما چرا این روند در حال رشد است؟ آیا تنها فشارهای اقتصادی و اجتماعی مسئول این تغییرات هستند یا عوامل دیگری در پسزمینه قرار دارند که به تدریج موجب تغییر نگرشها و باورهای خانوادگی میشوند؟ برای رسیدن به پاسخ این پرسشها پژوهشگر ایرنا به گفتوگو با «امید علی احمدی» جامعهشناس و متخصص خانواده پرداخت. در ادامه مشروح آن را میخوانیم؛
چه عواملی باعث تغییر ساختار خانوادهها از مدل سنتی به مدلهای جدید مانند خانوادههای تکوالد و پلهای شده است؟
علی احمدی: خانواده به عنوان یک نهاد اجتماعی همیشه در حال تغییر بوده است. در گذشته، ساختار خانوادهها به شکل سنتی شامل پدر، مادر و فرزندان بود اما امروزه این ساختار دچار تحول شده است. انواع جدیدی از خانوادهها مانند خانوادههای تکوالد و خانوادههای پلهای به وجود آمدهاند. این تغییرات نشان میدهند که دیگر خانوادهها به شکل سنتی محدود نمیشوند و تنوع ساختارهای خانوادگی افزایش یافته است. به علاوه، یکی از مهمترین تحولات در ساختار خانواده، کوچکتر شدن شبکه خانوادگی و کاهش تعداد فرزندان است که نه تنها در ایران بلکه در بسیاری از کشورها در حال وقوع است.
در گذشته، خانوادههای کشاورزی به نیروی کار اعضای خانواده وابسته بودند و فرزندان بیشتر برای کمک به کارهای کشاورزی و دامپروری به دنیا میآمدند اما با تغییرات اجتماعی و اقتصادی و تبدیل خانوادهها به خانوادههای شهری، نیاز به نیروی کار در خانوادهها کاهش یافت. با این تحولات، پدران از خانه خارج شده و به مشاغل شهری مانند کارخانهها مشغول شدند. این تغییرات باعث شد که خانوادهها به کاهش تعداد فرزندان خود تمایل پیدا کنند، به ویژه در شرایط جنگ و بحران اقتصادی که هزینههای نگهداری از فرزندان افزایش یافت. بنابراین، بسیاری از خانوادهها تصمیم گرفتند که تعداد فرزندان خود را کاهش دهند تا بهتر بتوانند آنها را تربیت کنند و از عهده هزینهها برآیند.
چه عواملی باعث شده که خانوادهها، حتی در طبقات متوسط و بالا، به کاهش تعداد فرزندان تمایل داشته باشند؟
علی احمدی: تغییرات اقتصادی و اجتماعی، به ویژه هزینههای بالای زندگی و دشواریهای زندگی کارمندی، یکی از عوامل اصلی تمایل خانوادهها به کاهش تعداد فرزندان شده است. بسیاری از خانوادهها به خصوص در طبقات متوسط و پایین، به دلیل درآمدهای ناکافی و هزینههای سنگین زندگی، تصمیم میگیرند که تنها یک یا ۲ فرزند داشته باشند تا بتوانند هزینهها را بهتر مدیریت کنند و دغدغههای کمتری داشته باشند. این تغییر نگرش به وضوح نشاندهنده تغییرات اساسی در ساختار و تصمیمگیریهای خانوادگی است.
تحولات اقتصادی و اجتماعی باعث شد که یکی از بزرگترین دغدغههای خانوادهها؛ یعنی هزینههای تربیت فرزند، به طور ناخودآگاه یا عمدی مورد توجه قرار گیرد. در حال حاضر، بسیاری از خانوادهها، به ویژه آنهایی که درآمد نسبی پایینی دارند، برای تأمین هزینههای زندگی، به ویژه هزینههای مرتبط با تربیت فرزند، با چالشهای جدی روبهرو هستند. هزینههایی مانند شیر خشک، پوشک، بهداشت، درمان، لباس و هزینههای آموزشی، برای بسیاری از خانوادهها فراتر از توان مالیشان است. در بسیاری از موارد، خانوادهها حتی برای تأمین نیازهای اولیه یک فرزند با مشکلات جدی مواجه هستند. برای مثال، یک خانواده با درآمد ماهانه ۱۰ تا ۲۰ میلیون تومان و فقط یک منبع درآمد (مرد خانواده که کار میکند)، با هزینههای بسیار زیادی در زمینه تربیت فرزند روبهرو است. این هزینهها در جامعه شهری امروز، حتی برای خانوادههایی که درآمد نسبی بالایی دارند، به شدت افزایش یافته است. به همین دلیل، حتی خانوادههایی که از نظر مالی قادر به تأمین هزینههای بیشتری هستند، همچنان تمایل دارند که تعداد فرزندان خود را کاهش دهند. این وضعیت در ارتباط با عدم اطمینان از آینده و نگرانیهای فراوان از پیشبینیناپذیری شرایط اقتصادی و اجتماعی است.
چه عواملی باعث میشود که خانوادهها ترجیح دهند فرزندی نداشته باشند تا مجبور به استفاده از نهادهای اجتماعی شوند؟
علی احمدی: یکی از تغییرات مهم در جامعه مدرن، انتقال مسئولیتهای خانواده به نهادهای اجتماعی است. در گذشته، وظیفه آموزش فرزندان بیشتر بر عهده پدران و مادران بود، به ویژه برای فرزندان پسر. اما با پیشرفتهای اجتماعی و اقتصادی، نهادهایی مانند آموزش و پرورش به تدریج این مسئولیتها را به عهده گرفتند. با تأسیس مدارس و سیستم آموزشی رسمی، بخش زیادی از وظایف خانواده به این نهادها منتقل شد. علاوه بر آن، سازمانهایی مانند مهدکودکها و خانههای سالمندان به وجود آمدند تا وظایف سنتی خانواده در مراقبت از کودکان و سالخوردگان را بر عهده بگیرند.
این نهادها در ایران به دلایل مختلف کارایی کافی ندارند. بسیاری از خانوادهها به ویژه در طبقات متوسط و پایین از کیفیت خدمات این نهادها نارضایتی دارند و ترجیح میدهند که فرزندی نداشته باشند تا مجبور به استفاده از این سیستمها نشوند. همچنین، هزینههای بالای نگهداری از فرزند و مشکلات اضافی مانند بیماریهای کودک یا نارضایتی از خدمات، بار اضافی به دوش خانوادهها میگذارد.
چرا حتی در مناطق روستایی که پیش از این به داشتن فرزند بیشتر اهمیت داده میشد، اکنون خانوادهها تمایل به کاهش تعداد فرزندان دارند؟
علی احمدی:عدم اطمینان از آینده، موجب شده که حتی خانوادههایی که وضعیت مالی خوبی دارند، به سمت کاهش تعداد فرزندان پیش بروند. در واقع، خانوادهها نگرانیهای فراوانی دارند که فرزندانشان پس از تحصیل با مشکلاتی مانند بیکاری، ازدواج دیرهنگام یا مشکلات اجتماعی روبهرو شوند. بنابراین، حتی در خانوادههایی که توان مالی کافی برای داشتن چند فرزند را دارند، تمایلی به افزایش تعداد فرزندان مشاهده نمیشود.
این تغییرات و نگرانیها به گونهای است که حتی در مناطق روستایی که در گذشته به داشتن تعداد زیادی فرزند اهمیت داده میشد، اکنون خانوادهها به طور عمده به داشتن یک یا ۲ فرزند تمایل دارند. تنها در موارد خاص یا به دلایل ناخواسته، خانوادهها ممکن است تعداد فرزندان بیشتری داشته باشند. این وضعیت به یک هنجار اجتماعی در جامعه ما تبدیل شده است که در آن هزینههای اقتصادی و دغدغههای مربوط به آینده نقش زیادی در تصمیمگیریهای خانوادگی ایفا میکنند. این تغییرات بهتدریج به نگرش عمومی جامعه تبدیل شدهاند و خانوادهها به جای تمرکز بر تعداد فرزند، بیشتر به بهبود کیفیت زندگی و کاهش دغدغههای اقتصادی توجه میکنند. باور عمومی در این زمینه شکل گرفته که بهتر است یک فرزند بهخوبی تربیت شود تا اینکه چند فرزند در شرایط دشوار اقتصادی و فقر بزرگ شوند.
افزایش سن مادران برای فرزندآوری چه تأثیراتی بر تعداد فرزندآوری و مشکلات باروری در سنین بالاتر دارد؟
علی احمدی: یکی از دلایل دیگر روند کاهش تعداد فرزندآوری، افزایش سن ازدواج است. بسیاری از زنان بالای ۳۰ سال ازدواج میکنند و پس از گذشت چند سال از زندگی مشترک، زمانی که شرایط اقتصادی مناسبتری به دست میآورند، به فکر فرزندآوری میافتند. با توجه به اینکه خانوادهها برای شروع زندگی نیاز به زمان دارند تا شرایط مالی، مسکن و شغل ثابت را فراهم کنند، سن مادران برای فرزندآوری معمولاً بیشتر از آنچه که به طور طبیعی انتظار میرود، بالا میرود. این موضوع باعث میشود بسیاری از زنان با داشتن یک یا دو فرزند، تصمیم به پایان دادن به فرزندآوری بگیرند، بهویژه با توجه به مشکلات باروری در سنین بالاتر و نگرانیهای مربوط به آن.
همچنین، در گذشته خانوادهها اغلب در کنار خانوادههای پدری زندگی میکردند و حمایتهای خانوادگی در تربیت و مراقبت از فرزندان بسیار پررنگ بود اما با افزایش مهاجرتهای داخلی و جابهجاییهای اجتماعی، بسیاری از خانوادهها دیگر از حمایتهای مستقیم خانوادگی برخوردار نیستند و این موضوع باعث شده است که نیاز به مراقبتهای حرفهای مانند مهدکودکها و شیرخوارگاهها بیش از پیش احساس شود. متأسفانه، بسیاری از این سازمانها به دلیل ناکارآمدی، عدم کیفیت مناسب یا هزینههای بالا قادر به تأمین نیازهای خانوادهها نمیباشند. این مسئله باعث شده که بسیاری از خانوادهها ترجیح دهند تعداد فرزند کمتری داشته باشند زیرا دسترسی به خدمات مناسب برای مراقبت از فرزندان محدود شده است.
کاهش نرخ باروری چگونه میتواند به مشکلات اقتصادی و اجتماعی در جامعه منجر شود؟
علی احمدی: کاهش نرخ باروری و تمایل به تکفرزندی میتواند پیامدهای گستردهای برای ساختار خانواده و جامعه داشته باشد. برای حفظ توازن جمعیتی و نرخ جایگزینی مطلوب، جامعه به نرخ رشد جمعیت حدود ۲.۱ درصد نیاز دارد تا جمعیت بهطور ثابت باقی بماند اما کاهش این نرخ که در حال حاضر در ایران حدود ۱.۶ تا ۱.۷ درصد است، میتواند به مشکلات جدی اقتصادی و اجتماعی منجر شود.
یکی از پیامدهای اصلی کاهش نرخ باروری، پیر شدن جمعیت است. کاهش تعداد جوانان در جامعه به معنای افزایش تعداد سالمندان در سالهای آینده است که این امر میتواند به کمبود نیروی کار جوان و مشکلات اقتصادی منجر شود. کاهش نیروی کار میتواند بر پایداری اجتماعی و اقتصادی کشور تأثیر منفی بگذارد، زیرا نیروی انسانی کمتری برای تأمین نیازهای اقتصادی و خدماتی موجود خواهد بود. علاوه بر این، کاهش نرخ باروری و مهاجرت جوانان به شهرهای بزرگتر باعث خالی شدن روستاها و شهرهای کوچک از نیروی کار جوان میشود. این مناطق که معمولاً فرصتهای شغلی، آموزشی و رفاهی کمتری دارند، با کاهش جمعیت و پیر شدن مواجه میشوند. این تغییرات میتوانند منجر به مشکلات اقتصادی و اجتماعی مانند انزوای اجتماعی و کمبود خدمات در این مناطق شوند.
چرا کودک در خانوادههای تکفرزند ممکن است فرصتهای کمتری برای یادگیری مهارتهای اجتماعی و کار تیمی داشته باشد؟
علی احمدی: در خانوادههایی که تنها یک فرزند دارند، این کودک از مزایای روابط برادری و خواهری، که میتواند در طول زندگی حمایتهای روانی و اجتماعی زیادی را فراهم کند، بیبهره میماند. این روابط بهویژه در شرایط بحرانی و زمانی که نیاز به حمایتهای خانوادگی است، میتوانند نقش مهمی ایفا کنند.
در خانوادههای ۲ فرزندی نیز، بسته به نوع روابط بین فرزندان، ممکن است برخی از مناسبات خویشاوندی که در گذشته نقش کلیدی در افزایش همبستگی خانوادگی داشتند، از بین بروند. این تغییرات میتوانند به کاهش همبستگی و وابستگیهای خانوادگی منجر شوند که در طولانیمدت تأثیرات منفی بر سلامت روانی و اجتماعی افراد خواهد داشت. علاوه بر این، وابستگی زیاد والدین به فرزند در خانوادههای تکفرزند میتواند مشکلات خاصی ایجاد کند. والدین ممکن است تمام توجه و انرژی خود را صرف تربیت فرزندشان کنند، که این میتواند به وابستگی شدید کودک به والدین و حتی کاهش اعتماد به نفس او منجر شود. همچنین، به دلیل نبود خواهر یا برادر، کودک ممکن است فرصتهای کمتری برای یادگیری مهارتهای اجتماعی و کار تیمی داشته باشد. در خانوادههای بزرگتر، کودکان از طریق تعامل با خواهران و برادران خود، مهارتهای حل مسائل و تعامل اجتماعی را میآموزند.
یکی از دغدغههای مهم والدین در خانوادههای تکفرزند، نگرانی از آینده فرزندشان است. والدینی که تنها یک فرزند دارند، بهویژه در شرایط بحرانی، همواره نگران این موضوع هستند که اگر مشکلی برای فرزندشان پیش آید، به تنهایی قادر به حمایت از او نخواهند بود یا در صورت از دست دادن فرزند، تنها خواهند ماند. این نگرانیها میتواند فشار روانی زیادی بر والدین وارد کند و باعث ایجاد اضطراب و استرسهای شدید در زندگی روزمره شود.
هرچند نمیتوان خانوادهها را مجبور به داشتن فرزند بیشتر کرد، زیرا شرایط و انتخابهای شخصی و اجتماعی آنها متنوع و متفاوت است، اما باید به پیامدهای بلندمدت تغییرات در ساختار خانواده و جامعه توجه جدی کرد. این تغییرات میتوانند تأثیرات گستردهای بر ابعاد مختلف اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی داشته باشند. از این رو، اتخاذ سیاستها و راهکارهایی که از تغییرات منفی در این زمینه جلوگیری کنند، میتواند به ایجاد یک جامعه سالمتر، پایدارتر و با روابط خانوادگی متعادلتر کمک کند.
چه سیاستهایی میتواند به تغییر نگرش خانوادهها نسبت به فرزندآوری کمک کند؟
علی احمدی: نگرانیها خانوادهها از فرزندآوری بیشتر کاملاً منطقی است، بهویژه زمانی که والدین قادر به پیشبینی شرایط اقتصادی و اجتماعی آینده نباشند. این مسئله باعث میشود که حتی در صورتی که تمایل به داشتن فرزند بیشتر وجود داشته باشد، شرایط اقتصادی و اجتماعی کنونی مانع از این تصمیمگیری شود.
با این حال، اگر شرایط بهنحوی بهبود یابد که والدین مطمئن شوند فرزندانشان در آینده با امکانات و فرصتهای بیشتری روبهرو خواهند بود، ممکن است تمایل به افزایش تعداد فرزندان در خانوادهها مشاهده شود. این تغییرات ممکن است به دلیل بهبود وضعیت اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی در جامعه به وقوع بپیوندد و باعث تغییر نگرشها و تصمیمات خانوادگی شود. در نهایت، این تصمیمات و نگرانیها نشاندهنده پیچیدگیهای زندگی خانوادگی در دنیای امروز است که در آن شرایط اجتماعی و اقتصادی تأثیر زیادی بر تصمیمات فردی و خانوادگی دارد. این تغییرات نه تنها بر خانوادهها بلکه بر ساختار اجتماعی و فرهنگی جامعه نیز تأثیرگذار خواهند بود.
ارسال دیدگاه
مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰