چرا باید تعارضات زوجین را جدی گرفت؟
نوازشگاه بودن خانواده به معنی صمیمیت، رفاقت و دوستی است و در واقع خانواده نباید تبدیل به بنگاه و برخوردهای دو دو تا چهار تا بودن شود؛ زیرا این جنس رفتار میتواند به مرور منجر به روز کشمکشهایی شده و دعواها و درگیریهایی ایجاد کند. وقتی هدف خانواده، تامین نیازهای عاطفی باشد، مشکلاتی مانند کشمکش و درگیری کمتر شکل میگیرد، زیرا تمرکز بر مسائل اقتصادی و حساب و کتاب نیست.
با این حال، تامین نیازهای عاطفی و انسانی در خانواده نیازمند بسترهایی است. این بسترها شامل امنیت، انصاف و احترام است که تامین آن هم با چالشهایی همراه است. به طور مثال وجود چالشهای اقتصادی و اجتماعی میتواند خانوادهها را با مشکلاتی دست به گریبان کند که تعارضات مختلف زوجین را از عمق روان به سطح کشانده و به شکل مشاجره و حتی درگیری فیزیکی بروز و ظهور یابد.
مشکلاتی مانند شغل، تامین مسکن مناسب، تامین وسیله نقلیه، تامین هزینههای زندگی، برخوردهای اجتماعی و بسیاری از مسائلی که هر روز با آن مواجه میشویم، از جمله عوامل زمینه ساز شکل گیری یا بروز تعارضات زوجین محسوب میشوند؛ اما آیا در این شرایط میتوان سلامت روان خانوادهها را مناسب ارزیابی کرد و انتظارهایی مانند فرزندآوری داشت؟ پیش از این در گزارشهایی در گروه پژوهش ایرنا به این موضوع پرداختهایم. در گزارشی با عنوان «حال جمعیت خوب نیست» و همچنین در گزاشی با عنوان «چرا جمعیت جوان نمیشود؟» به این موضوع پرداخته شده است.
در این میان باید به تعارضات میان زوجین نیز توجه کرد؛ تعارضاتی که گاهی آنقدر بالا میگیرد که از طلاق نیز عبور کرده و به بروز خشونتهای فیزیکی میرسد. اتفاقاتی ناگوار که در ماههای اخیر دیده شده است.
کسانی که به مراکز مشاوره و زوج درمانگر مراجعه میکنند، به طور معمول از جمله اقشار متوسط به بالا جامعه محسوب میشوند که به این مرحله از ادراک برای مراجعه به روانشناس و زوج درمانگر رسیدهاند؛ اما عمدهترین مسائل مراجعه کنندگان در زمینه تعارضات زوجین چیست؟
مهرداد دشتی «روانشناس فعال در حوزه ازدواج و خانواده» در این زمینه به پژوهشگر ایرنا میگوید: عمده این تعارضات به مواردی مانند بی اعتمادی به یکدیگر به دلیل ارتباط با جنس مخالف در فضای مجازی، فضای کاری و بیرون از خانواده بر میگردد. یکی دیگر از مشکلات، دخالت خانوادههای زوجین است؛ زیرا نمیتوانند روابط خود با خانواده مبدا را مدیریت کنند و همین موضوع منجر به ایجاد تعارضات زیادی میان زوجین میشود که حتی امکان دارد مشکل را تا مرحله طلاق نیز پیش ببرد. گاهی برخی رفتارهای مخرب از طرف خانواده زوجین مشاهده میشود و همچنین مشکل ناتوانی برای اولویت بندی در روابط با خانواده زوجین نیز وجود دارد.
وی ادامه میدهد: از جمله مسائل دیگر میتوان به مشکلات اقتصادی و تقسیم هزینههای زندگی اشاره کرد؛ به طور مثال مرد که مسئول تامین نیازهای مالی خانواده است، مجبور میشود بیش از حد کار کند و در نتیجه خستگی زیادی داشته و این خستگی به درون خانه منتقل شده و به شیوه هزینه کردن همسرش اعتراض دارد. موارد دیگری مانند بروز سوء تفاهم و سوء برداشت از رفتارهای یکدیگر وجود دارد و در گفتوگوها یا بحثهای کوچک هم کشمکش ایجاد شده و به زوجین آسیب میرساند.
روانشناس فعال در حوزه خانواده: بخشی از اعتراضها این است که نیازهای حاصل از ازدواج میان زوجین تامین نمیشود؛ به طور مثال نیازهای صمیمیت، نیازهای عاطفی و نیاز به توجه و محبت از جمله تعارضاتی است که میان زوجین مشاهده میشود
دشتی میگوید: بخشی از اعتراضها این است که نیازهای حاصل از ازدواج میان زوجین تامین نمیشود؛ به طور مثال نیازهای صمیمیت، نیازهای عاطفی، نیاز به توجه و محبت، از جمله تعارضاتی است که میان زوجین مشاهده میشود. همچنین ناتوانی در مدیریت و کنترل خشم و هیجان، نبود امکان گفتوگوی همدلانه هم وجود دارد. در نتیجه زوجین به جای گفتوگو با یکدیگر، وارد بحث و مشاجره میشوند که به ضعف در مهارتهایی مانند ایجاد گفتوگو مربوط میشود. گاهی مشاهده میشود که زوجین در تقسیم بندی حریم شخصی دچار مشکل میشوند؛ مواردی مانند رعایت نکردن حریم شخصی یکدیگر مثل بررسی تلفن همراه از جمله این موارد است.
دشتی درباره علتهای زمینه ساز این تعارضات نیز میگوید: علتهای زمینه ساز بروز تعارضات زوجین را در سه دسته کلی میتوان تقسیم بندی کرد؛ دسته اول اینکه ازدواج این افراد نامناسب بوده است. یعنی آمادگی زیستی، روانی و اجتماعی کافی برای ازدواج نداشتند یا سنخیت لازم برای ازدواج نداشته و تضاد و تعارض داشته و میزان علاقه لازم به یکدیگر را نداشتند و فقط ازدواج عقلانی یا ازدواج احساسی انجام دادهاند و در نتیجه ازدواج پرخطری شکل گرفته است.
وی ادامه میدهد: دسته دوم به مشکلات شخصیتی هر کدام از زوجین بر میگردد که امکان دارد قبل از ازدواج با خود به رابطه زوجی آوردهاند یا در طول رابطه به آن دچار شدهاند. مواردی مانند اضطراب، افسردگی، وسواس، مشکلات شخصیتی مانند شخصیت بدبین، کنترلگر، پرخاشگر، دوری گزین، سرد و بی احساس و بی عاطفه، شخصیت چسبنده، خودشیفته، بهره کش از دیگران از جمله این مشکلات شخصیتی است.
این روانشناس میگوید: دسته سوم به ضعف مهارتهای ارتباطی بر میگردد؛ به طور مثال مهارت تغذیه رابطه، پاسخدهی به نیازهای ازدواجی، مهارت گفتوگو و همدلی، مهارت مذاکره و مدیریت تعارض، مهارت مرزبندی با خانواده مبدا را ندارند و همچنین ناآشنایی با حق و حقوق خود و ناتوانی در تقسیم بندی وظایف زندگی مشترک نیز از جمله این موارد است.
اتفاقاتی مانند شیوع ویروس کرونا و مشکلات اقتصادی نیز تاثیر شدیدی بر تعارضات زوجین گذاشته است؛ مشکلاتی که برخی از آنها پیگیری و حل شده یا برخی به زیر فرش رفته و فقط دیده نمیشود، اما وجود دارد و همین طور حل نشده، باقی مانده است.
دشتی در این رابطه میگوید: در دوران کرونا دو نوع تاثیر در روابط زوجین مشاهده شد؛ اول تاثیرهایی مانند مشکلات اقتصادی بود یا کسانی که مشکلات خلقی مانند وسواس یا رابطه پرتنش داشتند که با دور بودن از یکدیگر، میزان تعارضات کاهش پیدا میکرد، در این دوران، مشکلات بیشتری پیدا کردند. در مورد خانوادههایی که مشکلات و تعارضاتی مانند این داشتند که خیلی با یکدیگر وقت نمیگذاشتند یا از کمبود وقت گذاشتن برای هم، رنج میبردند، در دوران کرونا شرایط بهتری پیدا کردند.
وی ادامه میدهد: مشکلات اقتصادی که چند دهه است با آن درگیر هستیم، تاثیر زیادی بر روابط زوجین میگذارد و در واقع یک زمینه ساز بزرگ محسوب میشود که درباره آن در خانواده صحبت شده و در نتیجه به کودکان و نوجوانان هم منتقل میشود. وقتی درباره این استرسها صحبت میشود، سطح تنش در خانواده افزایش یافته و در نتیجه افراد مستعد پرخاشگری و ناسازگاری شده و منجر به افزایش درگیری بین فردی میشود. مشکلات اقتصادی تاثیر مستقیمی در روابط زوجین دارد؛ چه در مورد کسانی که وضعیت مالی خوبی دارند و چه در مورد کسانی که وضعیت اقتصادی خوبی نداشته باشند، این تعارضات میان زوجین رخ میدهد.
مشکلات اقتصادی که چند دهه است با آن درگیر هستیم، تاثیر زیادی بر روابط زوجین میگذارد و در واقع یک زمینه ساز بزرگ محسوب میشود که درباره آن در خانواده صحبت شده و در نتیجه به کودکان و نوجوانان هم منتقل میشود
روانشناس فعال در حوزه ازدواج و خانواده میگوید: در سالهای اخیر، قشر متوسط جامعه تبدیل به قشر فقیر شده و قدرت خرید کم شده است. در نتیجه مرد در خانواده با احساس حقارت و بی ارزشی مواجه شده و عصبی و پرخاشگر میشود. همچنین خانواده دچار محدودیتهای اقتصادی و افزایش کشمکشها میان اعضا میشود. فقیر شدن خانواده، عزت نفس و احساس امنیت را تحت تاثیر قرار میدهد که بخش زیادی از مشکلات خانوادهها شامل همین موارد اقتصادی است.
دشتی در پاسخ به این سوال که آیا فشار اطرافیان مانند خانواده و رسانه میتواند تعارضاتی میان زوجین ایجاد کند نیز میگوید: مداخلات بیرون چه در سطح جامعه باشد و یا خانواده هم تعارضاتی میان خانوادهها ایجاد کرده است؛ در برخی خانوادهها که مشکلاتی دارند و به طور مثال نیازهای عاطفی آنان در زندگی مشترک تامین نشده یا مشکلات اقتصادی دارند، یکی از اعضای خانواده تحت تاثیر مداخلات بیرونی قرار گرفته و به دنبال فرزندآوری و افزایش فرزندان است و در نتیجه طرف مقابل دچار اضطراب میشود و میگوید که ما الان نیازهای خودمان را هم نمیتوانیم تامین کنیم و فضای خوشایندی در رابطه زوجی وجود ندارد و از وضعیت موجود ناراضی است. همین موضوع باعث بروز کشمکشهایی میان زوجین میشود.
وی ادامه میدهد: تجربه کاری نشان داده است، گاهی این موضوع به شکل فریبکاری هم دیده میشود، در بارداریهایی که زن ناراضی است، این موضوع میتواند رابطه زوجین را تحت تاثیر قرار بدهد زیرا امکان دارد سبب شکل گیری خشم شود. این نوع خشم که به دلیل فریبکاری رخ داده، میتواند شخص را به رفتارهایی مانند دور شدن از خانواده سوق بدهد.
هرچند نظام سلامت تاکنون نتوانسته مداخلات موثری در حوزه سلامت روان داشته باشد و تقریبا در یک سال اخیر خدمات سلامت روان تحت پوشش بیمه سلامت قرار گرفته و مراکز تخصصی سلامت روان در حوزه بهداشت با عنوان سراج در چند سال اخیر توسعه یافته و فعالیت خود را افزایش دادهاند، اما با این حال نمیتوان انتظار چندانی از حوزه بهداشت برای مداخله موثر در رفع تعارضات زوجین داشت.
محمد رضا شالبافان «سرپرست دفتر سلامت روانی، اجتماعی و اعتیاد وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی» در این زمینه به پژوهشگر ایرنا میگوید: غربالگریهایی در شبکه بهداشت درباره تعارضات زوجین انجام میشود و اگر اختلالهایی مانند اضطراب و افسردگی وجود داشته باشد، مداخله درمانی برای هر دو انجام میشود.
اگر زوجین نیاز به مداخله طولانی مدت داشته باشد، زوجین به مراکز تخصصی سراج برای مداخلات زوجین ارجاع میشوند. ولی اگر مشکلات رفتاری مانند پرخاشگری، ضعف در مهارت ارتباطی وجود داشته باشد، آموزش مهارتهای ارتباطی به افراد ارائه میشود. همچنین برقراری روابط و حل مساله و تصمیم گیری آموزش داده میشود. بسته خدمتی با عنوان «ارتباط متقابل زوجین» نیز وجود دارد که اگر نیاز باشد به زوجین آموزش داده میشود.
وی ادامه میدهد: به طور کلی مداخلات، فعال نیست؛ یعنی روانشناس به خانوادهها مراجعه نمیکند تا بپرسد که آیا مشکل و تعارضی در خانوادهها وجود دارد یا خیر. وقتی غربالگری انجام میشود هم اختلالات غربالگری میشود و در واقع امکان دارد که مشکلات خانواده مشخص نشود. یعنی در صورت مراجعه و همکاری زوجین، امکان دارد این تعارضات زوجین مشخص و غربالگری شود.
سرپرست دفتر سلامت روانی، اجتماعی و اعتیاد وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی میگوید: زوج درمانی خدمتی زمان بر است و گاهی این مداخلات منجر به حل تعارضات نمیشود. ماهیت زوج درمانی این است که هر دو باید همکاری کنند و در واقع روند دو نفره پیش رونده محسوب میشود. ولی در واقع این کافی نیست و نیاز داریم به صورت اجرایی از روانشناسان بخواهیم به صورت فعالانه به دنبال تعارضات زوجین بگردند.
به هر حال نگرانیهای خاصی در سالهای اول ازدواج وجود دارد و شاید بتوان با مداخلات فعال و پیگیری افرادی که به تازگی ازدواج کردهاند، احتمال تشدید مشکلات و رسیدن آنها به آستانهای که قابل حل نباشد، کاهش داد.
شالبافان بیان میکند: عمده این افراد به موقع مراجعه نمیکنند یا به پیگیریها پاسخ نمیدهند؛ در نتیجه باید خدمتی تعریف شود که اجرایی باشد. اینکه بخواهیم با کل افرادی که به تازگی ازدواج کردهاند، تماس بگیریم، اقدام خوبی است؛ اما مشکل اینجاست که به تعداد کافی روانشناس در شبکه بهداشت وجود ندارد و حتی جمعیت تحت پوشش به حدی است که شاید نتوان با کل این افراد تماس گرفت.
در راستای قانون جوانی جمعیت باید کمک کرد که زوجین تعارضات ابتدای زندگی خود را حل کنند. در این راستا باید بستههای خدمتی کوچک تدوین کرد. روانشناس نمیتواند با زوجین وارد چندین جلسه روان درمانی شود؛ زیرا دیگر از سطح یک خدمات خارج میشود و در واقع چنین امکانی در مراکز سراج هم وجود ندارد. هر جلسه زوج درمانی امکان دارد بیش از دو ساعت طول بکشد. در نتیجه باید این مسیر را پیگیری کنیم که مداخلات کوتاه مدت در اختیار افرادی که به تازگی ازدواج کردهاند، بگذاریم.
وی ادامه میدهد: برنامه این است که بستههایی طراحی شده و سپس به صورت آزمایشی در مناطقی اجرا شود که جمعیت تحت پوشش روانشناس کمتر است یا مناطق پرخطر از لحاظ تعارضات زوجین محسوب میشود.
در ادامه باید بررسی کرد که آیا این بستهها موثر هستند یا خیر؟ در غیر این صورت، وقت و انرژی روانشناس گرفته میشود. سپس باید بررسی کرد که آیا امکان پذیر است؟ یعنی امکان دارد اقدام موثر باشد، اما خانوادهها علاقهای به تماس روانشناس نداشته باشند.
در نتیجه ابتدا باید انگ تماس روانشناس را از بین برد. اگر بتوان این مداخلات را انجام داد، این خدمات به کسانی کمک خواهد کرد که کار دیگری نمیتوانند انجام بدهند. کسانی که سطح تحصیلات و آگاهی لازم برای مراجعه به روان درمانگر یا زوج درمانگر را دارند، نیازی به این خدمات ندارند؛ اما افرادی که آگاهی لازم را ندارند، چنین اقدامی میتواند روزنه امید برای برطرف کردن تعارضات زوجین باشد.
سرپرست دفتر سلامت روانی، اجتماعی و اعتیاد وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی میگوید: گاهی در غربالگری پس از ازدواج امکان دارد تعارضات زوجین مشخص شود. گاهی این درگیریها به حدی میرسد که امکان دارد به درگیری فیزیکی برسد. در این صورت، مداخلات روانشناسی میتواند موثر واقع شود. فکر میکنیم باید مداخلات نظام سلامت برای زوجین را بیشتر کرده و به صورت فعالانه، این تعارضات را پیگیری کنیم.
گاهی در غربالگری پس از ازدواج امکان دارد تعارضات زوجین مشخص شود. گاهی این درگیریها به حدی میرسد که امکان دارد به درگیری فیزیکی برسد. در این صورت، مداخلات روانشناسی میتواند موثر واقع شود
وی ادامه میدهد: حساسیت نظام سلامت به رفع تعارضات زوجین از قبل وجود داشته است؛ سلامت روان جامعه را نباید به صورت یک مساله فصلی مورد توجه قرار داد، بلکه همواره اهمیت دارد و درباره این دغدغه باید همفکری کرد و صاحب نظران در این زمینه باید کمک کنند تا وزارت بهداشت با روش علمی پیش برود. چه در زمینه تدوین بسته خدمتی، در جذب نیرو و شیوه مداخله باید رویکرد علمی وجود داشته باشد.
شالبافان میگوید: موضوع جوانی جمعیت بسیار مهم است و این موضوع میتواند در زمینه جوانی جمعیت موثر باشد. مطالعات جهانی مدعی هستند که مهمترین مولفهای که باعث میشود افراد زندگی خوبی از نظر سلامت روان داشته باشند، شکل گیری خانواده امن و مناسب است.
بنابراین وزارت بهداشت باید بتواند با بسته سلامت روان کاری کند که مردم در روابط زوجی به درستی انتخاب کرده و سپس در صورت بروز تعارضات، این مشکلات را رفع کرده یا تصمیم درستی برای ادامه زندگی اتخاذ کنند.
یکی از بحرانهای سلامت روان در دهههای اخیر این بوده که با افرادی مواجه بودیم که احساس تعلق زیادی نسبت به خانواده یا شهر خود نداشتند؛ هرچقدر بتوانیم این مشکلات را کاهش بدهیم، حال جامعه از نظر سلامت روان بهتر خواهد شد. اگر با جامعهای مواجه شویم که میزان سالمندی بالا باشد و کسی نباشد که به سالمندان رسیدگی کند، سلامت روان جامعه هم متزلزل خواهد شد. بنابراین جوانی جمعیت را نمیتوان دور از شادابی جمعیت دید و اگر تلاش کنیم جمعیت جوان شود، جامعه شاداب خواهد بود. البته همه این موارد باید با تامین زیرساختها دیده شود.
جمع بندی
زوجها زمانی به مشکل بر میخورند و به زوج درمانگر مراجع میکنند که در زمینه چالشها و تعارضات گیر کردهاند و راهی از پیش نمیبرند. وقتی نیازهای زوجها تامین میشود، در عمل نیازی به زوج درمانی ندارند و وقتی نیاز تامین نشود، چالش ایجاد خواهد شد. مهمترین نکته این است که اهمیت زوج درمانی برای زوجین مشخص شود.
اگر به دنبال سیاستهایی مانند جوانی جمعیت و فرزندآوری هستیم، علاوه بر درمان ناباروری، باید برای رفع تعارضات میان زوجین نیز تدبیر کرد. مشکلاتی که میتواند ناشی از مسائل اجتماعی و اقتصادی باشد و زوجین را در مسیر جدایی و طلاق قرار میدهد.
اینکه نظام خانواده و سلامت چقدر میتواند در این راستا موثر عمل کند، جای بحث دارد؛ اما مهم این است که قبل از هر چیز، سواد سلامت جامعه در زمینه سلامت روان و مراجعه به روانشناس و زوج درمانگر در صورت بروز تعارضات در رابطه زوجی افزایش پیدا کند.
ارسال دیدگاه
مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰