سرهای بی‌کلاه؛ واکاوی یک انتخاب پُر خطر

نتایج مطالعات حاکی از این است که موتورسواران به دلایلی از قبیل هنجارهای ذهنی، محدودیت‌های ظاهری کلاه ایمنی، فقدان اعتماد نهادی و آموزش ناکافی و عادت‌های رفتاری از گذاشتن کلاه ایمنی اجتناب می‌کنند.

تصادفات با موتورسیکلت به ویژه به دلیل آسیب‌دیدگی در سر، علت اصلی مرگ و میر حوادث جاده‌ای است. بطوریکه نتایج بسیاری از تحقیقات حاکی از این است که حدود ۹ درصد مرگ و میر ناشی از تصادفات جاده‌ای در اروپا، ۲۰ درصد در آمریکا و ۳۴ درصد در کشورهای غربی اقیانوس آرام و جنوب شرقی آسیا است و در ایران بیش از ۲۵ درصد مرگ و میر ناشی از موتورسواران بوده است.

بنابراین، استفاده از کلاه ایمنی نقش موثری در محافظت از سر در برابر آسیب‌ها دارد. در این باره، گزارش سازمان جهانی بهداشت در سال ۲۰۱۸ نشان می‌دهد که استفاده از کلاه ایمنی احتمال مرگ و میر را تا حدود ۳۹ درصد و احتمال ضربه شدید به سر را تا ۷۲ درصد کاهش می‌دهد.

گزارش سازمان جهانی بهداشت در سال ۲۰۱۸ نشان می‌دهد که استفاده از کلاه ایمنی احتمال مرگ و میر را تا حدود ۳۹ درصد و احتمال ضربه شدید به سر را تا ۷۲ درصد کاهش می‌دهد.

بنابراین سوال اینجاست که چرا با وجود خطرساز بودن استفاده نکردن از کلاه ایمنی، کماکان بخش بزرگی از جمعیت موتورسوار از کلاه ایمنی استفاده نمی‌کنند؟ در این باره «وجیهه جلائیان بخشنده» و «سید رسول داودی» در پژوهشی با عنوان «واکاوی دلایل استفاده نکردن از کلاه ایمنی در میان موتورسواران شهر گرگان به روش تحلیل مضمون» به این مساله پرداخته و دلایل عدم استفاده از کلاه ایمنی توسط موتورسواران را در چند قالب دسته‌بندی کرده‌اند که در ذیل به آنها اشاره می‌شود:

مضمون هنجارهای ذهنی اشاره به برداشت شخصی افراد از انگاره‌های ذهنی و فشارهای اجتماعی دارد و تا حد زیادی به این وابسته است که فرد چقدر تمایل دارد انتظارات دیگران را برآورده کند. این هنجارها که توسط فرد درک شده‌ است، منجر به شکل‌گیری یک رفتار مشخص در او می‌شود.

در واقع هنجارهای ذهنی نمایانگر تاثیر ذهنی دیگران بر رفتار فرد است. نتایج حاصل از تحلیل مصاحبه‌ها نشان می‌دهد که هنجارهای ذهنی از جمله دلایل بسیار موثر در استفاده نکردن از کلاه ایمنی توسط موتورسواران است که در قالب دو مضمون برچسب‌زنی و تحقیر و تمسخر از سمت دیگران به هنگام استفاده از کلاه ایمنی خود را نشان می‌دهد.

برچسب‌زنی از جمله مکانیسم‌هایی است که افراد گروه در قبال تخطی از هنجارها و قواعدی انجام می‌دهند که توسط اعضای گروه پذیرفته شده‌است. در واقع، این از قدرت آن گروه نشات می‌گیرد و هر چقدر فرد برای آن گروه اعتبار بیشتری قائل باشد، تاثیر قضاوت و برچسب‌های آنها بیشتر خواهد بود.

از جمله مکانیسم‌های دیگری که اطرافیان فردی که از کلاه ایمنی استفاده می‌کنند، به کار می‌برند، تحقیر و تمسخر است که باعث می‌شود رغبتی به استفاده از کلاه ایمنی نداشته باشند. آنها با متلک‌پرانی و ایرادگیری از مهارت موتورسواری به او احساس بدی می‌دهند و موجب شکل‌گیری احساس خجالت در فرد هنگام استفاده از کلاه ایمنی می‌شوند.

در واکاوی دلایل استفاده نکردن از کلاه ایمنی، برخی از پاسخگویان به نقص طراحی، کیفیت ضعیف و ظاهر نامناسب کلاه اشاره کردند. برخی دیگر نیز علاوه بر مشکلات فیزیکی کلاه، به محدودیت‌های استفاده از کلاه در خصوص به هم خوردن موها، عرق گرفتن و بوگرفتن بدن در محیط کار و محیط‌های عمومی اشاره کردند. از جمله محدودیت‌های دیگری که استفاده از کلاه ایمنی برای پاسخگویان ایجاد می‌کند، سنگینی، گرما، تهویه نامناسب، جابه‌جایی و حمل و نقل کلاه است که باعث شده‌است قید استفاده از کلاه را به ویژه در فصول بهار و تابستان بزنند.

از دیگر محدودیت‌های استفاده از کلاه، اختلال در شنوایی و دید، فشار به گردن یا زاویه دید نامناسب و به طور کلی محدودیت در رانندگی است که استفاده از کلاه ایمنی را برای استفاده‌کنندگان سخت کرده‌است.

نگرش منفی که به استفاده از کلاه ایمنی وجود دارد، بخشی از منش موتورسواری است که منجر به شکل‌گیری رفتار متناسب با این نگرش شده‌است و افراد یا فقط به صورت فصلی و پرهیز از سرما از کلاه استفاده کرده یا صرفاً برای فرار از جریمه و به طور موقت از آن استفاده می‌کنند.

منظور از احساس عاملیت توانایی کنترل رویدادهای بیرونی از طریق کنش‌ها و رفتارهای خودمان است. احساس عاملیت این امکان را برای فرد فراهم می‌سازد تا بر رویدادهای دنیای بیرون از خود اثر گذارد و از این طریق در واقع از فشارهای محیطی کاسته و نقش خود را پررنگ سازد.

مشارکت‌کنندگان در این پژوهش، با استفاده نکردن از کلاه ایمنی احساس عاملیت داشتند و می‌توانستند از این طریق خود را ابراز و احساس قدرت کنند. عاملیت به رفتار و اعمالی اشاره دارد که به طور عمد و آگاهانه انجام می‌شود و می‌توان چنین استنباط کرد که در واقع افراد با نمایش خود بدون کلاه و نشان دادن توانایی‌های خود به نوعی احساس قدرت را بازنمایی می‌کردند.

گیدنز سه گونه اعتماد را مطرح می‌کند: اعتماد بنیادین، اعتماد بین شخصی و اعتماد نهادی. در تعریف از اعتماد نهادی، او از نظام‌های انتزاعی نام می‌برد و آنها را نظام‌های انجام کار فنی یا مهارت تخصصی می‌داند که حوزه‌های وسیعی از محیط مادی و اجتماعی زندگی کنونی ما را تشکیل می‌دهد. مثل نظام پزشکی و نظام قضایی. به نظر گیدنز ما ناگزیر از اعتماد به نهادهای مدرن و نظام‌های انتزاعی در موقعیتی هستیم که بسیاری از جنبه‌های مدرنیت جهانی شده باشد. تحلیل یافته‌های حاصل از مصاحبه با شرکت‌کنندگان نشان می‌دهد یکی دیگر از دلایلی که آنها از کلاه ایمنی استفاده نمی‌کنند، اعتماد نداشتن به قوانین، مامورین اجرای قانون و سازوکار اجرای قانون است.

مصاحبه‌شوندگان اعتقاد داشتند که قوانینی که برای موتورسواران وضع می‌شود در راستای منفعت‌طلبی بوده و سیاست‌ها و برخوردها با تخلفات موتورسواران از جمله استفاده کردن از کلاه ایمنی مقطعی و به منظور درآمدزایی است. همچنین مصاحبه‌شوندگان اعتقاد داشتند پلیس‌ها نه تنها خودشان قوانین را رعایت نمی‌کنند بلکه قاطعیت لازم در برخورد با متخلفان را نیز ندارند و اعمال قانون سلیقه‌ای است.

سنگینی، گرما، تهویه نامناسب و لزوم جا به جایی و حمل و نقل کلاه ایمنی سبب می‌شود موتورسواران از استفاده از آن خودداری کنند.

از طرفی مصاحبه‌شوندگان اعتقاد داشتند در برخورد با تخلف نداشتن کلاه ایمنی یکسان عمل نمی‌شود، به این معنی که با برخی به دلیل وضعیت مالی نامناسب با تساهل برخورد می‌کنند و آنها را جریمه نمی‌کنند یا از عکس‌العمل خشونت‌آمیز موتورسواران می‌ترسند و بیشتر به تخلف‌های ماشین سواری توجه دارند. این امر سبب شده‌است تا آنها تخلف ناشی از عدم استفاده از کلاه ایمنی را چندان جدی محسوب نکنند و معتقد باشند که به دلیل دلسوزی و ترحم به وضعیت مالی موتورسواران از جریمه صرف‌نظر می‌شود.

یکی دیگر از دلایل عدم استفاده از کلاه ایمنی توسط موتورسواران، خود ابرازی است یعنی موتورسواران از این طریق می‌توانند توجه دیگران را جلب کنند و شجاعت خود را به نمایش گذارند. در واقع، از این طریق به نوعی ابراز وجود کرده و هیجانات خود را تخلیه کنند. هر چند ابراز وجود به این شکل نشانگر این است که آنها فرصت لازم برای ابراز وجود سالم را ندارند و هنگام موتورسواری یکی از معدود فرصت‌هایی است که از این طریق می‌توانند خود را ابراز کنند. همچنین از جمله دلایل دیگر در خصوص استفاده نکردن از کلاه ایمنی، نشان دادن توانمندی و مهارت و برانگیختن تحسین اطرافیان درباره کنترل و تسلط بر موتور است.

جمع‌بندی

آمارها نشان می‌دهد که رانندگان موتورسیکلت در مقایسه با رانندگان سایر وسایل نقلیه در معرض آسیب‌های بیشتری در حوادث جاده‌ای قرار دارند. مطالعات نشان داده است که در هر کیلومتر مسافت طی‌شده، راکبان موتورسیکلت در مقایسه با رانندگان سایر انواع وسایل نقلیه تقریباً ۳۰ برابر خطر مرگ و پنج برابر خطر آسیب‌دیدگی دارند که مهم‌ترین دلیل این مسئله استفاده‌نکردن از کلاه ایمنی است.

یافته‎‌های این پژوهش نشان داد که زمینه‎‌های اجتماعی _ فرهنگی نقش به‎‌سزایی در استفاده‌ نکردن از کلاه ایمنی دارند. مهم‌ترین دلیل استفاده‌نکردن از کلاه ایمنی نزد شرکت‌کنندگان در این پژوهش، هنجارهای ذهنی موتورسواران است که باتوجه‌به اهمیتی که برای نظر دیگران به‌خصوص افراد نزدیک و دوستان خود قائل هستند، حتی با وجود داشتن کلاه ایمنی از استفاده از آن صرف‌نظر می‌کنند و ترجیح می‌دهند برای پرهیز از برچسب‌خوردن توسط دوستان خود و سایر موتورسواران و تحمل تحقیر و تمسخر آنها بدون استفاده از کلاه، موتورسواری کنند.

با توجه به افزایش استفاده از موتورسیکلت در بسیاری از شهرهای کشور، تدوین برنامه‌ای جامع در این زمینه می‌تواند بسیار اثرگذار باشد. این برنامه در قالب هشت گام می‌تواند طراحی شود.

۱- آگاهی عمومی و آموزش ۲- مشارکت عمومی از طریق کمپین آموزش و آگاهی بخشی ۳- دسترسی و مقرون به صرفه بودن کلاه ایمنی، ساخت کارخانه تولید کلاه ایمنی و توسعه استانداردهای کلاه ایمنی، در دسترس بودن کلاه ایمنی مناسب ۴- بازاریابی تجاری فروش کلاه ایمنی ۵- تبلیغ استفاده از کلاه ایمنی توسط افراد سرشناس و معروف و حمایت از آن ۶- سیاست‌های تشویقی برون‌گرا و درون‌گرا دستگاه‌های اجرایی و شرکت‌های دولتی و خصوصی و ۷-اقدامات اجباری و اعمال قانون مداوم و تاثیرگذار برای افزایش استفاده از کلاه ایمنی ۸-تحقیق، نظارت و ارزیابی تلاش‌ها برای بهبود استفاده از کلاه ایمنی است.

منبع

جلائیان بخشنده، وجیهه و داودی، سید رسول(۱۴۰۴). واکاوی دلایل استفاده نکردن از کلاه ایمنی در میان موتورسواران شهر گرگان به روش تحلیل مضمون، مجله جامعه‌شناسی کاربردی، دوره ۳۶، شماره ۹۷: ۱-۲۲