ارتباط موثر با نسل زد

به گفته یک روانشناس کودک و نوجوان، نسل زد در میان آزادی‌های بی‌پایان دنیای مجازی و محدودیت‌های دنیای واقعی گرفتار شده است. این نسل بیش از هر زمان دیگری به استقلال نیاز دارد، اما نبود تعادل میان آزادی و محدودیت می‌تواند هم به ارتباط والدین و فرزندان آسیب بزند و هم آن‌ها را در برابر آسیب‌های اجتماعی و فردی قرار دهد.

در دنیای امروز، جایی که تحولات سریع اجتماعی و دیجیتال باعث تغییرات عظیمی در شیوه زندگی افراد شده است، نسل زد به عنوان نسل جدیدی که در میان این تحولات رشد کرده، با چالش‌های منحصر به فردی روبه‌رو است. یکی از بزرگترین چالش‌ها برای این نسل، تلاش برای کسب استقلال و آزادی در فضایی است که والدین هنوز بسیاری از مفاهیم و ارزش‌های قدیمی را به آن‌ها منتقل می‌کنند. این تقابل میان تمایل به استقلال و تأثیرات والدین و جامعه، یک میدان پیچیده و دشوار برای نسل زد ایجاد کرده است. به همین منظور، با دکتر وجیهه حامدی، روانشناس کودک و نوجوان، درباره چالش‌ها و راهکارهای کمک به نسل زد برای رسیدن به استقلال و تعامل مثبت با والدین گفتگو کرده‌ایم.

وجیهه حامدی، روانشناس کودک و نوجوان، در گفت‌وگویی پیرامون چالش‌های والدین در تربیت نسل زد، به موضوع مهم تمایل شدید این نسل به استقلال و چگونگی تعیین مرزهایی منطقی برای آزادی آن‌ها پرداخت.

او در ابتدای سخنان خود گفت:«تغییری که در دیدگاه و نحوه زندگی نسل امروز به وجود آمده این است که واقعاً هیچ حد و حصری از نظر دسترسی برای بچه‌ها وجود ندارد. این دسترسی بی‌حد و مرز باعث می‌شود بچه‌ها دچار این سوءتفاهم شوند که آزادی و اختیاراتشان نیز به همین اندازه بی‌پایان است. این امر تعادل بین دنیای واقعی و دنیای مجازی را از بین برده است.»

حامدی افزود:«دنیای نامحدود مجازی در دسترس بچه‌هاست و وقتی ما می‌خواهیم این دنیای نامحدود را به چارچوب خانواده یا جامعه بیاوریم و محدودش کنیم، با چالش‌های زیادی مواجه می‌شویم. متأسفانه تصوری از محدودیت‌ها در ذهن بچه‌ها شکل نگرفته است. به عنوان مثال، سن استفاده از صفحات نمایش به دو سال رسیده است و کودکان از این سنین کم به دنیایی عادت می‌کنند که مرزی در آن نیست. این در حالی است که در نسل‌های گذشته، بچه‌ها برای دیدن یک کارتون باید یک هفته صبر می‌کردند، اما اکنون کودکان حتی نیاز ندارند خواندن و نوشتن یاد بگیرند؛ آن‌ها با جستجوی صوتی به هر چیزی که بخواهند دسترسی دارند.»

او ادامه داد:«این وضعیت باعث می‌شود چالش والدین در تربیت فرزندان بیشتر شود. والدین نه‌تنها باید مراقبت بیشتری داشته باشند، بلکه باید دانش و اطلاعاتشان را به‌روز کنند تا بتوانند با فضای جدید آشنا شوند. مسئله این است که محدود کردن چنین فضایی بسیار دشوار است، چرا که کودکان و نوجوانان به دنیای مجازی و آزادی بی‌مرزش عادت کرده‌اند.»

حامدی تأکید کرد:«فضای نامحدود دنیای مجازی، احساس خوشایند اما غیرواقعی به بچه‌ها می‌دهد که بازگشت آن‌ها به دنیای واقعی و پذیرش محدودیت‌ها را بسیار سخت می‌کند. این وضعیت مانند راه رفتن روی لبه تیغ است؛ از یک سو، آزادی و استقلال بیش از حد ممکن است به بچه‌ها آسیب برساند و از سوی دیگر، محدودیت‌های غیرمنطقی می‌تواند به ارتباط والدین و فرزندان صدمه بزند.»

اوبا اشاره به اهمیت شناخت والدین از فضای زندگی فرزندانشان گفت:«برای تعیین تعادل میان آزادی و محدودیت، والدین باید شناخت دقیقی از فرزندانشان، نیازهای آن‌ها و الزامات دنیای جدید داشته باشند. یکی از بهترین راه‌ها این است که والدین در فضایی که فرزندشان در آن حضور دارد، شرکت کنند. حتی اگر خودشان تمایلی به فعالیت در دنیای مجازی ندارند، باید کنار فرزندشان بنشینند و ببینند که او چه بازی‌هایی انجام می‌دهد، فضای بازی را بشناسند، کاراکترها را بررسی کنند و با دنیای او آشنا شوند. اگر نوجوانشان انیمیشن تماشا می‌کنند، والدین باید کنارشان بنشینند و همراه آن‌ها ببینند.»

این روانشناس تأکید کرد:«این آشنایی و همراهی والدین با فرزندانشان کمک می‌کند تا بتوانند مرزهایی منطقی و اصولی برای استقلال و محدودیت فرزندان تعریف کنند. درک متقابل و گفت‌وگو میان والدین و فرزندان کلید اصلی برقراری این تعادل است. والدین باید تلاش کنند تا در عین مراقبت و ایجاد محدودیت، فضایی را برای رشد و استقلال فرزندان خود فراهم کنند.»

حامدی پیرامون نگرانی‌های والدین نسل زد درباره روابط اجتماعی و بیرون رفتن فرزندان با دوستان، به ارائه راهکارهایی برای برقراری تعادل میان نیازهای اجتماعی فرزندان و دغدغه‌های والدین پرداخت.

او  با تأکید بر اهمیت همراهی والدین با فرزندان در سنین پایین گفت:«توصیه ما به والدین این است که حتماً همراهی با فرزندشان داشته باشند، در عین اینکه آزادی عمل نیز به آن‌ها می‌دهند. بیرون رفتن با دوستان از سن هفت یا هشت سالگی شروع می‌شود و تا سن ۱۸ سالگی ادامه دارد. در سنین هفت تا هشت سالگی همراهی والدین واقعاً ضروری است؛ چرا که کودک هنوز توانایی کافی برای مدیریت شرایط اضطراری ندارد. اگر اتفاقی بیفتد، او ممکن است نتواند خودش را به منزل برساند. بنابراین در این سنین، حضور والدین الزامی است.»

این رواشناس کودک و نوجوان افزود:«در سنین پایین‌تر، بیرون رفتن با دوستان باید به شکل جمعی انجام شود. برای مثال، چهار نفر از همکلاسی‌ها به همراه چهار نفر از مادرها یا پدرها می‌توانند به کافه یا رستوران بروند یا یک پیاده‌روی آخر هفته را برنامه‌ریزی کنند. این همراهی مستقیم والدین کمک می‌کند تا هم کودکان از فرصت‌های اجتماعی بهره‌مند شوند و هم والدین از امنیت فرزندشان مطمئن باشند.»

حامدی در ادامه بیان کرد:«با بزرگ‌تر شدن بچه‌ها، والدین می‌توانند نظارت خود را کم‌کم از حالت مستقیم به نظارت غیرمستقیم تغییر دهند. به عنوان مثال، فرزندان می‌توانند در مکان‌های امنی مثل مراکز خریدی که فضای بسته و تحت کنترل دارند، با دوستانشان وقت بگذرانند. در این حالت، والدین می‌توانند در همان فضا حضور داشته باشند، اما دقیقاً کنار فرزندشان نباشند. این رویکرد باعث می‌شود بچه‌ها احساس آزادی و استقلال بیشتری کنند، در عین حال که می‌دانند یک ناظر مطمئن در نزدیکی‌شان حضور دارد.»

او تأکید کرد:«این حس که یک نفر مراقب آن‌هاست، باعث می‌شود کودکان و نوجوانان کمتر رفتارهای خارج از عرف انجام دهند یا خدای نکرده دچار آسیب شوند. ایجاد این تعادل میان آزادی و نظارت می‌تواند به والدین کمک کند تا در عین رفع نگرانی‌های خود، به نیازهای اجتماعی فرزندانشان نیز پاسخ دهند.»

حامدی گفت:«والدین باید با توجه به سن و توانایی فرزندانشان، سطح همراهی و نظارت خود را تنظیم کنند. این فرآیند نیازمند صبر، آگاهی و همراهی تدریجی است. تنها با ایجاد فضایی امن و در عین حال آزاد می‌توان به نیازهای اجتماعی فرزندان نسل زد پاسخ داد و در عین حال از آن‌ها در برابر آسیب‌های احتمالی محافظت کرد.»

حامدی به موضوع فشار همسالان و تأثیر آن بر رفتار و انتخاب‌های اجتماعی فرزندان پرداخت و گفت: «فشار همسالان یک واقعیت غیرقابل انکار است که والدین باید آن را به رسمیت بشناسند. در سنین ابتدایی، کودکان بیشتر از معلمان یا خانواده الگو می‌گیرند، اما با نزدیک شدن به سال‌های پایانی ابتدایی و دوران نوجوانی، نقش همسالان بسیار پررنگ‌تر می‌شود؛ گاهی حتی پررنگ‌تر از نقش والدین یا اعضای خانواده. بنابراین، هر برنامه‌ریزی که والدین انجام می‌دهند، باید شامل فعالیت‌های گروهی نیز باشد، زیرا این فعالیت‌ها بستر مناسبی برای آموزش مهارت‌های اجتماعی و فردی به فرزندان است.»

وی افزود: «یکی از مهم‌ترین مهارت‌هایی که در این سن به کودکان و نوجوانان کمک می‌کند از خطرات دور بمانند، مهارت جرأت‌مندی و توانایی “نه گفتن” است. اگر بتوانیم این مهارت را در فرزندمان تقویت کنیم، آن‌ها در برابر فشار همسالان و موقعیت‌های خطرناک قدرت امتناع و انتخاب صحیح خواهند داشت. بهترین شیوه آموزش این مهارت، شرکت در کارگاه‌های گروهی با حضور همسالان است که می‌تواند در مدارس یا مراکز آموزشی برگزار شود. این روش باعث می‌شود که بچه‌ها در کنار هم و به شیوه‌ای تعاملی مهارت‌های لازم را فرا بگیرند.»

حامدی به اهمیت ارتباط والدین و فرزندان نیز اشاره کرد و گفت: «اگر کانال ارتباطی بین والدین و فرزندان وجود نداشته باشد، هرگونه تلاش برای کمک به فرزند و راهنمایی او بی‌ثمر خواهد بود. متأسفانه در برخی خانواده‌ها، با رسیدن فرزندان به سن نوجوانی، والدین نقش خود را محدود به تأمین نیازهای مادی می‌کنند و رابطه عاطفی و تعاملی کمرنگ می‌شود. این در حالی است که والدین باید همواره همراه فرزندشان باشند، وارد دنیای او شوند و زمانی را برای گفت‌وگو و شناخت او اختصاص دهند.»

وی ادامه داد: «برای ایجاد این ارتباط، هر یک از والدین باید حداقل هفته‌ای یک ساعت را به‌صورت اختصاصی و جداگانه با فرزندشان سپری کنند. این زمان می‌تواند شامل فعالیت‌های مشترکی مانند گفت‌وگو، بازی یا حتی یک پیاده‌روی ساده باشد. مهم این است که در این زمان، هیچ‌کس جز والد و فرزند حضور نداشته باشد. چنین تعاملاتی باعث می‌شود که والدین و فرزندان دنیای مشترکی بسازند و از بیگانگی و غریبگی که در برخی خانواده‌ها به‌وضوح دیده می‌شود، جلوگیری شود.»

حامدی تأکید کرد: «رابطه عاطفی قوی میان والدین و فرزندان، زمینه‌ای است که به والدین اجازه می‌دهد حرف‌های خود را تأثیرگذارتر بیان کنند. اگر این ارتباط وجود نداشته باشد، حتی دلسوزی و نگرانی والدین هم نمی‌تواند اثر مثبتی بر فرزند داشته باشد.»

او در پایان یادآور شد: «مهارت جرأت‌مندی، همراهی والدین با فرزندان و ارتباط عاطفی مستمر، سه اصل کلیدی برای مقابله با تأثیرات منفی فشار همسالان و انتخاب‌های نادرست اجتماعی است.»

این روانشناس کودک و نوجوان به اهمیت حفظ مرزهای والدین و فرزندان در خانواده اشاره کرد و گفت: «والدین باید اقتدار و جایگاه خود را به عنوان بزرگتر و مرجع در خانواده حفظ کنند، اما این اقتدار نباید باعث فاصله گرفتن آن‌ها از دنیای فرزندشان شود. نباید مرزها به گونه‌ای باشد که والدین از دنیای فرزند خود بی‌خبر باشند. به عبارت دیگر، والدین باید از یک سو نقش بزرگتر و مرجع را ایفا کنند و از سوی دیگر با دنیای فرزندشان آشنا شوند. به عنوان مثال، نقش مادر باید به‌طور کامل و بدون کم‌کاری ایفا شود، یعنی مادر باید به دنیای فرزند خود وارد شود، دغدغه‌ها، نگرانی‌ها و خواسته‌های او را بشناسد و به رسمیت بشناسد.»

وی ادامه داد: «گاهی اوقات بچه‌ها از کمبود ارتباط عاطفی با والدین خود گلایه دارند. این گلایه‌ها اغلب به این صورت است که والدین فقط در مواقع ضروری مانند جلسه اولیا و مربیان یا مواقعی که نیاز به کمک دارند، حضور پیدا می‌کنند. اما این تعامل و ارتباط باید به صورت روتین و مستمر حفظ شود. والدین باید وقت خاصی را برای فرزندشان اختصاص دهند تا این ارتباط عاطفی شکل بگیرد و نه اینکه فقط در مواقع بحرانی و ضروری وارد عمل شوند. ارتباط عاطفی مستمر مثل مسیری است که در اتوبان‌ها برای عبور آمبولانس‌ها در نظر گرفته می‌شود. اگر این مسیر از قبل تعریف شده نباشد، در مواقع اورژانسی والدین نمی‌توانند به سرعت و به‌طور مؤثر در کنار فرزند خود باشند. اما اگر این مسیر ارتباطی از قبل وجود داشته باشد، در مواقع ضروری والدین می‌توانند به‌سرعت وارد عمل شوند و اثر فوری و مثبتی بر فرزند خود بگذارند.»

حامدی تأکید کرد: «والدین نباید خود را به عنوان کسانی که صرفاً فرزند دارند، تعریف کنند. نقش پدر و مادر بودن تنها با داشتن فرزند در خانه تکمیل نمی‌شود. والدین باید به‌طور مستمر در زمینه‌های تربیتی و روانشناسی مطالعه کنند، آموزش ببینند و دانش خود را به‌روز کنند تا بتوانند نقش خود را به بهترین نحو ایفا کنند. این مسأله برای حفظ روابط سالم و مؤثر با فرزندان و پیشگیری از تهدیدات احتمالی برای آن‌ها اهمیت زیادی دارد.»

او در پایان اشاره کرد: «اگر والدین این موارد را رعایت کنند، به‌نظر می‌رسد که خطرات بالقوه‌ای فرزندان و خودشان را تهدید نخواهد کرد.»