هشدار «ویلای ساحلی» درباره چالش‌های گردشگری

فیلم «ویلای ساحلی» ساخته کیانوش عیاری اگر در جشنواره فیلم فجر شرکت می‌کرد احتمالا در بخش تجلی اراده ملی جوایزی را از اداره کل اماکن عمومی، وزارت میراث و فراجا دریافت می‌کرد. چرا که درونمایه فیلم حاوی نکات آموزشی است که این نهادها بارها درباره‌اش هشدار داده‌اند.

اقامت گردشگران در اقامتگاه‌های غیرمجاز عواقب زیادی را به همراه دارد. فیلم ویلای ساحلی با زبان تصویر و در قالبی داستانی مینی‌مال، گوشه‌ای از دردسرهای این رفتار را نشان می‌دهد.

مسافرانی که در «ویلای ساحلی» با مدیریت یونس (پژمان جمشیدی) ساکن می‌شود، هیچ کدام رنگ آرامش را نمی‌بینند و سفری پرتنش را تجربه می‌کنند. در این معامله همه بازنده‌اند. کام مسافران تلخ می‌شود؛ آبروی یونس می‌رود و مالک اصلی ویلا (چاوش) نیز متضرر می‌شود. سرقت، دعوا، درگیری و زد و خورد حاصل اقامت در ویلایی است که امکانات لازم برای میزبانی از مسافران را ندارد.

البته کیانوش عیاری هدفش از ساخت این فیلم را درامدزایی و جبران ضررهای مالی عنوان کرده و شاید از قبل قصد و اراده‌ای برای بیان نکات گفته‌شده نداشته است. ریزه‌کاری‌هایی که در فیلم رعایت شده بیانگر تفاوت نگاه عیاری کاربلد با دیگران است. او حتی وقتی فیلم معمولی می‌سازد، اثرش حاوی مفاهیم و مضامین اجتماعی و فرهنگی مهم است.

«ویلای ساحلی» را می‌توان از زاویه مضمون عفو و بخشش مورد ارزیابی قرار دارد. در فیلم چند بار شاهدیم که آدم‌ها همدیگر را می‌بخشند و قید مجازات و انتقام را می‌زنند. مهمانی که از ویلا دزدی کرده، وقتی دستش رو می‌شود مورد بخشش یونس و دیگران قرار می‌گیرد. در سکانس پایانی چاوش، مالک ویلا (با بازی علی سرتیپی) وقتی می‌فهمد یونس خیانت در امانت کرده به راحتی او را می‌بخشد.

کیانوش عیاری که به سخت‌گیری و اجرای برداشت‌های متعدد حین ضبط مشهور است در فیلم وسواسش را کنار گذاشته و در یک لوکیشن واحد به سرعت پرونده تولید را بسته است

بخشش سوم که توسط همه ساکنان در ویلا اتفاق می‌افتد یک عفو دسته‌جمعی است. پسری که برای انتقام از خواهرش به ویلا آمده احتمال دارد زوج ساکن در ویلا را به قتل برساند. ساکنان ویلا کمک می‌کنند که این زوج از مهلکه فرار کنند و جان سالم به در ببرند.

عیاری علاوه بر این که سخت نگرفتن و بخشیدن را به مخاطبان توصیه می‌کند، در سکانس پایانی خودش هم نشان می‌دهد که به این رویه وفادار است. او برادرزن یونس (رضا عطاران) را با یک نریشن (گفتار متن) می‌بخشد و بار گناهانش را سبک می‌کند. نریشن مورد نظر آنجاست که توضیح می‌دهد چاوش (علی سرتیپی) به عنوان یک اختلاسگر از ایران به آمریکا رفته‌است. در واقع مخاطب احساس می‌کند شخصیت رضا عطاران آن‌قدرها که فکر می‌کرده آدم خیانتکاری نیست. چون انتقام مالباختگان را از یک دزد اختلاسگر گرفته است.

مخاطبی که با تصور تماشای یک کمدی بامزه به ملاقات «ویلای ساحلی» می‌رود، احتمالا دست خالی برمی‌گردد. فیلم به جز مزه‌پرانی‌های اندک پراکنده رضا عطاران تمهید دیگری برای خنداندن ندارد. در عوض به عنوان یک فیلم اجتماعی حرف‌های زیادی برای گفتن دارد. کلیت قصه بیانگر موقعیتی است که آدم‌ها به خاطر گرفتار شدن در بن‌بست فقر و نداری حاضر به انجام هر کاری می‌شوند. یونس با آن‌که به اصول اخلاقی پایبند است، ولی در شرایط سخت سکوت می‌کند و تسلیم خواسته غیراخلاقی دیگران می‌شود.

نمایی از فیلم «ویلای ساحلی»

کیانوش عیاری که به سخت‌گیری و اجرای برداشت‌های متعدد حین ضبط مشهور است در فیلم وسواسش را کنار گذاشته و در یک لوکیشن واحد به سرعت پرونده تولید را بسته است. ویلای ساحلی واکنش منطقی و طبیعی کارگردانی است که از ۱۸ سال پیش (بعد از فیلم بیدار شو آرزو) تا الان موفق به اکران عمومی فیلم‌هایش نشده است. حتی اگر اکران نصفه و نیمه خانه پدری را اکران عمومی محسوب کنیم باز هم این رقم به ۱۲ سال می‌رسد. فیلم بیشتر از ناحیه بازیگران نقش‌های فرعی لطمه می‌خورد که مصنوعی و ناشیانه نقش‌هایشان را اجرا می‌کنند. ترکیب رضا عطاران و پژمان جمشیدی که برای اولین بار تجربه شده خوب جواب داده است. خونسردی و آرامش همیشگی عطاران در کنار سخت‌گیری پژمان جمشیدی منجر به خلق موقعیت‌های جذابی شده است.