فروبستگی زندگی، سیاست و اقتصاد در سایه‌ فقر و تورم

تورم سرسام‌آوری که این روزها بر زندگی مردم سایه افکنده و مانند موریانه‌ای به جان تمام ابعاد آن افتاده فقط یک عدد نیست که بتوان با چند درصد افزایش حقوق و سیاست‌های انقباضی و انبساطی آن را کنترل کرد.

به گزارش پایگاه خبری قاب خبر، تورم سرسام‌آوری که این روزها بر زندگی مردم سایه افکنده و مانند موریانه‌ای به جان تمام ابعاد آن افتاده فقط یک عدد نیست که بتوان با چند درصد افزایش حقوق و سیاست‌های انقباضی و انبساطی آن را کنترل کرد؛ بلکه فرایندی زیرپوستی است که خود را در تمام ابعاد دیگر جامعه، شخصیت، فرهنگ و سیاست بازتولید می‌کند و ترکیب آن با فقر می‌تواند فروبستگی در آینده ایجاد کند که اوضاع را به‌شدت بغرنج و بحرانی نماید.

بسیاری از صاحب‌نظران از هندی شدن چهره‌ی فقر در ایران سخن می‌گویند. به این معنا که تداوم فقر، گرانی و مشکل تغذیه به مرور قیافه‌ی ظاهری مردم به‌ویژه طبقات پایین و متوسط جامعه را که قادر به خرید گوشت، تغذیه‌ی مناسب و تامین نیازها نیستند چروکیده، تکیده و گاه پف کرده و فرسوده کرده است.

فقر تنها خود را در نخوردن و لاغری مردم نشان نمی‌دهد بلکه در تغذیه‌ی نامناسب، چاقی، بی‌تحرکی، فشار خون، قندبالا و موی سفید در اوایل جوانی و چین و چروک صورت و لباس‌های نزار و کهنه، وضع دهان و دندان خراب و عدم درمان به‌موقع هم نشان می‌دهد.

به‌طوری‌که نگاهی به افراد در خیابان و دقت در چهره‌ی آن‌ها به‌راحتی می‌توان به این فقر، خشم و افسردگی در چهره‌ی آن‌ها پی برد.

آدم‌هایی که بدن و ذهن‌شان با سرعتی بسیار بالاتر از زمان واقعی در پی تمام کردن عمر است درحالی که هنوز بسیاری در دوران میان‌سالی قرار دارند و بسیار بزرگ‌تر از سن و سال واقعی خود نشان می‌دهند؛ چنین افرادی توان تاب‌آوری در مواجهه‌ی با شرایط سخت بیماری را هم نداشته، زودتر نیز از پای در می‌آیند.

این تنها چهره‌ی ظاهری فقر است ولی در زیر این چهره‌های تکیده، نشانه‌ها و شواهد دیگری است؛ فقر و گرانی ارتباطات اجتماعی را به شدت کاهش داده است.

تصور کنید وقتی یک مهمانی ساده برای شما حداقل یک تا دو میلیون تمام می‌شود؛ در چنین شرایطی چه تمایلی به ارتباطات و مهمانی وجود خواهد داشت؟ به همه‌ی این‌ها کاهش هزینه‌های مسافرت و خدمات دندان‌پزشکی و سلامت روان و آموزش و خرید اقلام فرهنگی را اضافه کنید، می‌توانید تصور کنید که در چه وضعی هستیم و چه خواهد شد؟

چهره‌ی دیگری از فقر عقب ماندن از سبک زندگی و مدرن روز است؛ وقتی میزان تورم نسبت به قدرت خرید بسیار بالا می‌رود خانوارها تقریباً توان همراهی خود را با آن از دست داده، جا می‌مانند. این شکل که وقتی قرار است اسباب و اثاثیه منزل تعمیر و تعویض شود، آدم‌ها در این شرایط گرانی ترجیح می‌دهند یا به‌طور موقت آن را تعمیر کنند و یا کنار بگذارند و یا با کیفیت پایین‌تری آن جایگزین نمایند.

چنین فرایندی در بلندمدت سبک و کیفیت زندگی را کاهش داده، چهره و مبلمان خانه و زندگی را به سمت کهنگی و پایین آمدن سلیقه و کیفیت زندگی سوق داده، جامعه به سمت نیازهای بقا رانده خواهد شد.

بُعدِ دیگر تورم، ایجاد نوعی بی‌اطمینانی و افزایش ریسک در فعالیت‌های اجتماعی و اقتصادی و کاهش سرمایه‌ی اجتماعی است.

در این شرایط کمتر کسی مایل به همکاری و مشارکت و حتی اعتماد به دیگری برای فعالیت اجتماعی و اقتصادی خواهد بود. جدا از این‌که طبقات بالاتر به فکر مهاجرت و یا تبدیل دارایی‌ها خود به ارز و انجام قعالیت اقتصادی در فراسوی مرزها هستند.

در طبقات میانی جامعه، هراس عجیبی برای خرید طلا یا ماشین و ثابت نگه‌داشتن ارزش دارایی خود و جلوگیری از سقوط خود به طبقات پایین‌تر هستند. معمولاً این تنزل طبقاتی در بحران‌ها و تورم‌ها به شدت پیش می‌آید. به‌طوری‌که افرادی که با شوک و بلایا در زندگی خود مواجه می‌شوند قادر به حفظ وضع موجود نبوده، به شدت سقوط می‌کنند.

تصور کنید خانواده‌ای در این شرایط با بیماری سختی روبه‌رو شود، با این وضعیت بیمه و هزینه‌های بالای درمان به کجا خواهد رسید؟ و یا در شرایطی که اجاره‌ی ساختمان‌ها هر سال بالا می‌رود کسی که نمی‌تواند خود را با این اجاره‌های نجومی تطبیق دهد باید به سمت زندگی در محله‌ی پایین‌تری رفته، این تنزل جایگاهی و منزلتی حتماً تأثیرات زیادی در وضعیت خانواده ایجاد خواهد کرد که کنار آمدن با آن آسان نیست.

فقر و تورم، فعالیت‌های اجتماعی، تفریحی و ارتباطی را به شدت کاهش می‌دهد. در حالی‌که حداقل طبقات پایین جامعه در نبود امکان‌های تفریحی و فراغتی این نیازها را با ارتباطات اجتماعی و در کنار هم بودن سپری می‌کردند، این روزها دیگر نه فقط دل و دماغ باهم بودن را ندارند بلکه در کنار هم بودن و کار اجتماعی را هم مؤثر و مفید نمی‌دانند و به‌خاطر پایین بودن تحمل آدم‌ها، این روابط حتی تنش‌آمیز هم شده‌است.

کسانی که امکان نوعی فعالیت اقتصادی را دارند، زمان خود را به‌جای ارتباط با دیگران، به‌دنبال کسب درآمدی برای خود و خانواده هستند؛ کسانی که چنین امکانی را ندارند در تنهایی خود فرورفته و یا افسردگی و اعتیاد و بیماری‌های روانی و پرخاشگری مواجه خواهند شد که شواهد نگران کننده‌ای از آن‌ها در جامعه دیده می‌شود.

نکته‌ی جدید، اضافه شدن فقرای جدید به فقرای گذشته است. به این صورت که این گروه جدید به‌خاطر ارتباط با شبکه‌های اجتماعی، فهم دقیقی از وضع موجود دارند، خواسته‌ها و انتظارت بالایی از زندگی دارند ولی امکان تأمین این سطح از خواسته‌ها را به صورت رسمی ندارند و نمی‌توانند از طریق مجاری قانونی و کم‌هزینه و حتی پرهزینه! نیز اعتراض و خواسته‌های خود را مطرح نموده، یا محقق سازند بدین‌روی مجبورند در خانه با هم‌دیگر بجنگند و هرکدام (والدین یا فرزندان) دیگری در این مشکل مقصر بدانند در حالی‌که هیچ یک در این وضعیت سهمی نداشته‌اند.

درنتیجه باید گفت: فقر و تورم فقط اعدادی نیستند که سیاستمداران از کنترل شیب تورمی سخن می‌گویند، بلکه تأثیرات ویرانگر و پیامدهای دردناک و بازگشت‌ناپذیر آن در تمام حوزه‌هاست.

چیزی که از آن می‌توان تحت عنوان  سخن گفت؛ بنابراین اگر به فکر باز کردن این گره هستیم اولین چیزی که اولویت و اصالت دارد خارج کردن زندگی آدم‌ها از این چرخه‌ی شوم فقر است که هرروز گسترده‌تر می‌شود و انسان‌هایی که آینده‌شان را امروز نابود می‌کند و بس…

نویسنده : دکتر مجتبی ترکارانی، دکتری جامعه‌شناسی